شاخآب پارس
دریای پارس
بخش دوم، بخش اول در پست قبلی،
. . . . ادامه از بخش اول . . . در سال 1534 میلادی عثمانی ها بغداد را تصرف کردند به تدریج در احسا و به ویژه در قطیف نفوذ پیدا کردند، پرتغالی ها، در این سال ها که به علت بد رفتاری و اعمال ظلم و ستم خارج از اندازه به ساکنان سواحل خلیج فارس، دشمنان زیادی پیدا کرده بودند، با رقابت دولت عثمانی روبه رو شدند. طولی نکشید که در اواخر این قرن کشورهای استعمارگر دیگر اروپا، از جمله انگلیس و هلند در صدد برآمدند به منابع سرشار کشور های آسیایی دست یابند. هنگامی که لشکریان به ظاهر شکست ناپذیر اسپانیا و پرتغال در سال 1588 میلادی در هم شکست، پای بازرگانان انگلیسی و هلندی در اقیانوس هند باز شد. در سال 1600 تا 1602 میلادی شرکت های انگلیسی و هلندی، هند شرقی بریتانیا و هند شرقی هلند تشکیل گردیدند، شعبه شرکت انگلیسی هند شرقی در سورات تشکیل شد. در این زمان شاه عباس، که قبلا حق تجارت را به طور کلی به مسیحیان اعطا کرده بود، طی فرمانی دست کارگزاران شرکت انگلیسی را برای تجارت در خلیج فارس باز گذاشت، در تمام این اسناد موجود نام خلیج فارس ذکر شده است. در نتیجه شرکت مذکور فعالیت خود را برای فروش پارچه های پشمی در بندر جاسک گسترش داد، متعاقبا کشتی های شرکت هند شرقی در سال 1620م در بندر جاسک پرتغالی ها را به سختی شکست دادند.
در همین زمان به
فرمان شاه عباس، امام
قلیخان با نمایندگان شرکت انگلیسی به مذاکره پرداخت تا از آنها برای حمله به جزیره
قشم و پایان دادن به سلطه پرتغالی ها کمک بگیرد. نمایندگان شرکت نیز، در میناب با امام قلیخان
عهد نامه ای بستند و قرار بر این شد که ایرانی ها از خشکی و انگلیسی ها از دریا به
جزیره قشم و هرمز حمله کنند. بعد از عقد
قرارداد، امام قلیخان ابتدا به قشم حمله برد و آنجا را تصرف کرد، سپس قوای متحدین قلعه هرمز را محاصره و تصرف
کردند، با فتح هرمز 1621 میلادی مهم ترین
پناهگاه پرتغالی ها در خلیج فارس، پس از یک قرن، از سلطه پرتغالی ها آزاد شد و
پرچم ایران بر بالای قلعه جزیره به اهتزاز درآمد. هلندی ها قبل از وقایع هرمز
چندان توجهی به خلیج فارس و بنادر و جزایر آن نداشتند، آنها تنها به این علت که در هندوستان و جزایر
هند شرقی با پرتغالی ها رقابت داشتند، در جنگ هرمز، چند فروند کشتی به کمک ایرانی
ها و انگلیس ها فرستادند. ضمنا سلطه قدیم
امرای هرمز، که از چند قرن پیش در هرمز قدیم (میناب فعلی) و هرمز جدید (جزیره فعلی
هرمز) و سواحل عمان، گاهی استقلال داشتند، و زمانی دیگر تحت فرمان حکومت ایران و چندی هم
تحت حمایت پرتغال و اسپانیا به سر می بردند، برافتادند. در جنگ ابتدا الله وردی
خان خوانین لار را که از هم دستان پرتغالی ها بودند سرکوب کرد، آن گاه سپاهی را برای تسخیر بحرین مامور کرد. پرتغالی ها نیز در صدد دفاع از بحرین برآمدند، الله وردی خان برای کاستن فشار آنها بندر جرون
را مورد تعرض قرار داد و با به کار بردن این تدبیر از استیلای مجدد پرتغالی ها بر
بحرین جلوگیری کرد و این قسمت اولین نقطه ای از سواحل خلیج فارس بود که پس از یک
قرن، از تسلط پرتغالی ها خارج شد و ضمیمه قلمرو صفویه گردید. از این زمان به بعد، هر چند جزیره هرمز به تصرف
ایران درآمد، اما دیگر رونق بازرگانی سابق
خود را باز نیافت.
در سالهای پایانی این سده، انگلیسیها و
هلندیها نیز كوشیدند در این منطقه نفوذ پیدا كنند، با این همه پرتغالیها هم چنان نفوذ خود را
داشتند و می كوشیدند بندر بصره را در فرمان خود بگیرند. شاه
عباس بندرعباس را بندر تجارتی خلیج فارس قرار داد و انگلیس ها از جاسک به آن جا
منتقل شدند. اما پرتغالی ها که بارها
کوشیدند جزیره هرمز را پس بگیرند، و توفیق
نیافتند سرانجام 1625 میلادی با شاه عباس صلح کردند و از کلیه متصرفات خود چشم
پوشیدند. شاه عباس مایل نبود از دوستی
با دولت های پرتغال و اسپانیا صرف نظر کند، تا در صورت بروز دشمنی با انگلیس ها تنها نباشد،
(توجه کنید افکار قبیله ای در مقابل بورژوازی استعماری)، بنا بر این به پرتغالی ها اجازه داد در بحرین
به صید مرواید مشغول شوند و در شمال شرقی بندر لنگه برای خود قلعه و دارالتجاره
بنا کنند، آثار آن باقی است امید است نسبت
به حفظ و باز سازی آن بکوشند. به طور کلی
در این موقع بنادر و جزایر خلیج فارس میدان فعالیت های تجارتی و اقتصادی ممالک
مختلف اروپایی مانند انگلیس ها، هندی ها، فرانسوی ها و پرتغالی ها شده بود.
توجه: مکاتبات دولتی و رسمی تمام دولت ها در این
زمان ها نام خلیج فارس ذکر شده است. از وظایف سازمان های دولتی و دانشگاه ها است
که این اسناد تاریخی را بیابند و در اینترنت منتشر کنند، انتشار اینها بدلایلی از عهده من خارج است،
منجمله سرعت پایین اینترنت چلاسر و
کامپیوتر قراضه.
با این همه، بیرون رفتن پرتغالیها راه را برای
نفوذ انگلیس و هلند در خلیج فارس هموار كرد، هلندیها چند بنگاه بازرگانی در برخی بندرها و
جزیره های خلیج فارس بر پا كردند و حتی رقیب بازرگانی انگلیسیها شدند. در آن زمان شركت هند شرقی هلند نفوذ زیادی در
جزیرههای اندونزی داشت و داد و ستد ادویه را در انحصار خود گرفته بود. هلندیها در زمان شاه عباس دوم توانستند در
صادر كردن ابریشم ایران حق مساوی با انگلیس دریافت كنند و در كشمكش با شاه سلیمان
صفوی برای دریافت امتیاز های بیشتر، برخی جزیرهها و بندرهای ساحلی را تا 11 ماه
در فرمان خود گرفتند. ولی از این تاریخ به
بعد، شرکت هند شرقی هلند به تدریج در صحنه سیاست خلیج فارس وارد شد و طولی نکشید
که برای انگلیس ها در خلیج فارس رقیب خطر ناکی گردید و روز به روز بر قدرت و نفوذش
افزوده شد، تا جایی که در 1626م موافقت
شاه عباس اول را برای در اختیار گرفتن تجارت ابریشم جلب کردند. در زمان سلطنت شاه عباس دوم تجار هلندی از
وی خواستند حق آزادی تجارت در خلیج فارس را از انگلیس ها سلب کند و نظر به اینکه
این خواسته مورد موافقت شاه عباس قرار نگرفت هلندی ها شدت عمل نشان دادند، و جزیره قشم را تصرف کردند و شاه عباس دوم ناچار
شد به آنها امتیازات بیشتری بدهد.
در زمان سلطنت شاه سلیمان هلندی ها جزایر و
مواضعی را که تصرف کرده بودند، بعد از مدت
یازده ماه، تخلیه کردند و در زمان سلطنت شاه سلطان حسین، به سبب توسعه
نفوذ انگلیس ها، همه امتیازات خود را از دست دادند، و حتی از معامله ابریشم با ایران نیز محروم
شدند. در دوره انحطاط سلسله صفویه تسلط ایران بر خلیج
فارس ضعیف شد، هم چنین بعد از کوتاه شدن
دست پرتغالی ها از خلیج فارس، خوارج صاحب
قدرت و اهمیت شدند تا جایی که در دوران امامت سیف بن سلطان، که با شاه سلطان حسین معاصر بود، سلطه و تجاوز آنها سر تا سر اقیانوس هند را، از
ساحل زنگبار تا هند غربی، دچار وحشت کرده
بود. در اواخر امامت سیف بن سلطان، خوارج،
بحرین را تصرف کردند و هرمز و کیش و قشم را ضمیمه عمان نمودند. این مقاوت سازمان قبیله ای دینی در مقابل نو
آوری، و جهش منطقه ای خلیج فارس به دو
مرحله جلو تر در ساختارهای
تاریخی اجتماع بود، که خود به خود
مقاومت مردم را بدنبال داشت، برای مفهوم
شدن این مطلب تمامی وبلاگ انوش راوید
را بخوانید.
در سالهای پایانی دوره صفوی، به سبب هرج و مرج پس از شورش قندهاری های افغان، انگلیسیها از فرصت به وجود آمده بهره گرفتند، نمایندگان كمپانی هند شرقی بیش از پیش در منطقه خلیج فارس نفوذ پیدا كردند. در این ایام شاه سلطان حسین برای دفع شر آنها از دولت های انگلیس، هلند و فرانسه یاری خواست ولی درخواست او مورد قبول واقع نگردید، به ناچار، وی از نایب السلطنه پرتغال که در گوآ اقامت داشت درخواست کمک کرد. پرتغالی ها هم به کمک برخاستند، و در 1719 م در بندر کنگ خوارج را در هم شکستند. بعد از این رویداد، در عمان یک رشته جنگ های داخلی به وجود آمد و در این گیرودار اعراب تابع ایران به نام هوله بحرین را بعد از گذشت ده سال که در تصرف قبیله ای از خوارج بود، از آنها پس گرفتند. آنها آرام آرام برخی از شیخ های عرب را در جزیرهها و سرزمین های ایران در منطقه خلیج فارس به قدرت رساندند و از آنها در برابر ایران پشتیبانی كردند. مهم ترین آنها گروهی به نام خوارج عمان بود كه بحرین را گرفتند و هرمز، كیش و قشم را بخشی از عمان كردند. پس از آن، عمان به درگیری های درونی دچار شد و قبیله ای از عرب های ایران به نام آلهوله، بحرین را كه نزدیك 10 سال زیر فرمان خوارج بود، گرفتند. با روی كار آمدن نادرشاه افشار و فروكش كردن هرج و مرجهای سالهای پایانی حكومت صفویان، فرصتی دیگر فراهم آمد كه ایرانیان نفوذ خود را بر خلیج فارس بازیابند. سردار محمد تقی خان توانست بحرین و مسقط را تصرف كند، یک بار دیگر یاد آوری نمایم در این زمان ها جمعیت جنوب خلیج فارس بسیار کم بود، ولی جمعیت شمال آن زیاد بود.
بعد از انقراض سلسله صفوی، با روی کار آمدن نادر شاه افشار، موقعیت ایران در خلیج فارس تا حدی تثبیت شد، نادر در 1736 م بعد از پایان مراسم مجلس تاریخی دشت مغان، محمد تقی خان، بیگلربیگی فارس را مامور کرد تا بحرین را فتح کند. محمدتقی خان نظر به اینکه کشتی در اختیار نداشت، با توسل به زور، هلندی ها را به نقل و انتقال سپاهیان خود واداشت و به این ترتیب عمان و مسقط را تصرف کرد. احمدبن سعید بوسعیدی حاکم قلعه صحار که بر امام سیف شوریده بود، سر به اطاعت نهاد و به حکومت صحار منصوب شد. بعد از کشته شدن نادر حاکم مذکور از اوضاع و احوال آشفته آن روز ایران سوء استفاده کرد، و بر مسقط و بیشتر نواحی عمان تسلط یافت و همچنان جانشینان او عمان را تاکنون در تصرف خود دارند. انگلیس ها در زمان سلطنت نادر در جهت مخالفت بودند، از جمله در این لشکر کشی ها به دولت ایران کمکی نکردند و برعکس، در دفاع از بصره نیز حامی دولت عثمانی شدند. به همین سبب نادر نسبت به آنها متغیر شد و برای مقابله، ابتدا در صدد بر آمد خود را در خلیج فارس به کشتی های جنگی تجهیز کند. از این رو دستور داد تا در بندر بوشهر کشتی بسازند و چوب مورد نیاز را از جنگل های مازندران تامین و به ساحل خلیج فارس حمل کنند، ولیکن این اقدام نتیجه مطلوبی در بر نداشت، آثار مناطق و مسیر هایی که چوب ها از شمال حمل شده در جنگل های شمال پیداست رجوع شود به چلاسر و جل.
نادر با به آب انداختن 30 فروند كشتی در خلیج فارس تا اندازهای در ایجاد نیروی دریایی در آبهای جنوب ایران كوشید، اما آن نیرو نتوانست در برابر نیروی دریایی انگلیس چندان پیروز باشد. در زمان نادر امتیازات شرکت هند شرقی بریتانیا تجدید شد، ولی از یک طرف به علت هرج و مرجی که بعد از قتل نادر در ایران به وجود آمد، و از طرف دیگر بروز جنگ هفت ساله بین فرانسه و انگلیس، بر سر تسلط بر هندوستان (1756-1763میلادی)، باعث شد فعالیت شرکت هند شرقی انگلستان با مشکلاتی مواجه گردد. پس از كشته شدن نادر و هرج و مرج دوباره در ایران، استعمار گران توانستند فعالیت های ضد ایرانی خود را از سر گیرند، از جمله، در 1755 م نیپهوزن ( Kniphavsen ) نمایندهی كمپانی هلندی، جزیره خارك را اشغال كرد. فرمان روایی كریم خان زند با اوج كشمكشهای فرانسه و انگلیس بر سر هندوستان همراه بود، فرانسویها در سال 1759 میلادی به بندر عباس یورش آوردند، و مركز بازرگانی انگلیسیها را در آن شهر نابود كردند. انگلیسیها مركز بازرگانی خود را به بصره، كه در فرمان عثمانیها بود، جا به جا كردند، و چون هلندیها نیز مركز بازرگانی خود را در بوشهر بسته بودند، زیان بسیاری به بازرگانی ایران وارد شد. در همان زمان، شیخ بندر ریگ به نام میر مهدا، كه دیر زمانی خود را رعیت و فرمان بردار دولت ایران می دانست، از هرج و مرج در ایران و رقابت هلند و انگلیس بهره برداری كرد، و علیه صادق خان، والی فارس و برادر كریم خان شورش كرد. صادق خان توانست آشوب میر مهدا را سركوب كند، میر مهدا پیش از آن كه به بیرون فرار كند، همه سپاهیان و بازرگانان هلندی را كشت و به این ترتیب به تسلط هلندیها بر خلیج فارس پایان داد. كریمخان زند، میرمهدا را كه به دریا زنی روی آورده بود، توسط زكی خان تعقیب كرد و سرانجام میر مهدا در بصره كشته شد، با تصرف بصره توسط صادقخان برادر كریمخان، تسلط ایران بر دهانه خلیج كامل شد.
در زمان کریم خان زند هم مطابق معمول تحولات زیادی در اوضاع خلیج فارس به وقوع پیوست، در این دوران تجارت بحری خلیج فارس در دست هلندی ها و انگلیسی ها بود. فرانسوی ها هم که در این زمان با انگلیس ها درگیری و رقابت داشتند، در خلیج فارس نیز مزاحم دشمنان خود می شدند، و حتی یک بار در 1758 م، با چهار فروند کشتی جنگی به بندرعباس آمدند، و مراکز بازرگانی انگلیس ها را گلوله باران کردند. چهار سال بعد از این واقعه انگلیس ها مرکز بازرگانی خود را به بندر بصره که آن زمان به امپراتوری عثمانی تعلق داشت، منتقل کردند، هلندی ها هم مراکز بازرگانی خود را از خلیج فارس به خاک عثمانی بردند. در نتیجه بروز این حوادث لطمه شدیدی به تجارت ایران وارد شد، کریم خان که علاقه زیادی به پیشرفت بازرگانی ایران داشت، در ا761 م، انگلیس ها را به بندر بوشهر برگرداند، و به آنها امتیازی داد، به طوری که عملا صادرات و واردات از راه بوشهر را در انحصار خود گرفتند، و تا 1769 م در همین بندر به توسعه تجارت اشتغال داشتند، آثار تاریخی زیادی از اینها در بوشهر باقی مانده است. در این تاریخ باز هم به علت برخورد دو تمدن قبیله ای و بورژوازی استعماری و نداشتن امنیت، ناچار بوشهر را رها کردند، و رهسپار بصره شدند. در 1753 میلادی کنیپ هاوزن رییس تجارتخانه هلندی جزیره خارک را تصرف کرد، و در آنجا قلعه نظامی بنا نمود، و آن جزیره را مرکز صید و تجارت مروارید قرار داد. این جا یاد آوری نمایم، با انتقالات دفاتر انگلستان به بصره از آن تاریخ بصره و بغداد و در کل عراق امروزی، پایگاه اصلی توطئه های بریتانیا در سراسر منطقه شد، عوامل رنگارنگ و نیرنگ باز و کار گزاران و چهره های استعماری انگلیس از آن نقطه به تمام ایران بزرگ و مخصوصاً به ایران کنونی می فرستادند که تاکنون ادامه دارد.
چندی
نگذشت شیخ بندر ریگ میر مهنا بر صادق خان والی فارس شورش کرد، و چون نتوانست در مقابل سپاهیان صادق خان مقاومت
کند، به جزیره خارک حمله برد و آنجا را از
هلندی ها گرفت 1765 م، و سپس به راهزنی در
دریا پرداخت. کریم خان برادر مادری خود
زکی خان را مامور سرکوبی وی کرد میر مهنا
به بصره گریخت و در آنجا کشته شد، و جزایر
خارک و خارکو به تصرف کریم خان درآمد. با
انتقال مجدد مرکز تجارتی انگلیس ها به بصره، کریم خان مصمم شد آنجا را تصرف کند، تا هم بصره را از اعتبار تجاری آن بیندازد، و هم انگلیس ها را مرعوب نماید. صادق خان در اجرای این تصمیم و مداخله در خاک
عراق، سوء رفتار عثمانی ها را نسبت به زوار
ایرانی بهانه قرار داد، و حمله کرد و
سرانجام بصره را در 1776 م به تصرف درآورد.
کریم خان زند چون از افراد سازمان قبیله ای دینی بود، از نیرنگ های
بورژوازی استعماری چیزی نمی دانست و آن دشمنان تاریخی ایران با نیرنگ او را
کشتند. بعد از در گذشت کریم خان، اختلافات
شدیدی بین جانشینان او بر سر تصرف تاج و تخت به وجود آمد، و نفوذ دولت ایران را در خلیج فارس و سواحل آن
بسیار کاهش داد. مضافا به این که مقارن
این ایام وهابیه هم از موقعیت استفاده کرد، از جمله محمدبن خلیفه در 1779 م بحرین را به
تصرف خود در آورد، بحرین در این سالها
کمتر از ده هزار نفر جمعیت داشت، که بیشتر
آنها از اهالی داخل ایران بودند، و این
شورش و تصرف فقط با کمک انگلیسه امکان داشت.
در اواخر سلسله زندیه
اغلب بنادر و سواحل خلیج فارس تحت نفوذ قواسم بود، در 1795 م سلطان احمدبن احمد هم پس از تثبیت
موقعیت خود در عمان، بنادر چاه بهار،
جاسک، گواتر، بندرعباس و جزایر قشم و هرمز را تصرف کرد، و برای تحکیم موقعیت خود در نقاط مذکور فرمانی
از آغا محمد خان قاجار گرفت، حاکی از این
که بندرعباس و جزایر قشم و هرمز به مدت 75 سال در اجاره او و فرزندانش باشد.
با مرگ كریم خان زند و فرارسیدن
سومین هرج و مرج در ایران كه با درگیری های آقا محمد خان قاجار با
روسیه در گرجستان همراه شد، انگلستان وضعیت خود را در خلیج پایدارتر كرد. انگلستان به بهانه مبارزه با برده فروشی و
دریا زنی امیران شارجه و رأسالخیمه را، كه به قواسم یا جواسم مشهور بودند، طی جنگ هایی (1819-1808) به تسلیم شدن واداشت. سرانجام جواسم در 22 دسامبر 1819، پرچم سفید
تسلیم را بر افراشتند و خود را تحتالحمایه (در پشتیبانی) بریتانیا قرار دادند. در آن زمان فتحعلیشاه پادشاه ایران بود،
و بی لیاقتی او سبب شد كه استعمار
بریتانیا بتواند به همه هدف های استعماری خود برسد. با آنكه حاكمان بحرین و دیگر شیوخ خود را
خراجگزار ایران میدانستند و حاكمان فارس علاوه بر فرمان روایی بر ایالت فارس خود
را حاكم همه جزیره های خلیج فارس می دانستند، دولت انگلیس با بستن قرارداد با حاكمان ساحل
جنوبی، آنها را متعهد كرد كه بدون اجازه انگلستان با هیچ دولتی ارتباط سیاسی بر قرار
نكنند. با بستن قرارداد سری 1903 بین روس
و انگلیس و كشف نفت در مسجد سلیمان و دیگر جاهای خلیج فارس انگلستان یك نیروی
دریایی نیرومند در آبهای خلیج فارس و دریای عمان مستقر كرد.
تا قرن نوزدهم
میلادی فعالیت های شرکت هند شرقی بریتانیا تنها جنبه تجاری داشت ولیکن از این پس
با حمایت دولت انگلستان این فعالیت ها جنبه نظامی و سیاسی نیز پیدا کرد. دریا زنی و برده فروشی در این قرن بهانه ای شد
تا انگلستان در خلیج فارس دخالت کند با روسیه و فرانسه به رقابت های سیاسی پردازد، دریا زنی در خلیج فارس سابقه تاریخی داشت و
مراکز مهم آن در شیخ نشین های سواحل جنوبی مستقر بودند، امروزه به سومالی کشیده شده است. در نتیجه اقدمات نظامی دشمنان تاریخی ایران صدمات
زیادی به ایران وارد شد، و بسیاری از حقوق
حقه ایران پایمال گردید. بعد از کشته شدن
نادر، قواسم بر فعالیت دریا زنی خود افزودند و ناحیه ای را که به سواحل متصالح
یا دریا زنان معروف بود، تصرف کردند، و بندر بوشهر در معرض تهدید آنها قرار گرفت.
فتحعلی شاه قاجار برای جلوگیری از تجاوز های قواسم و اعراب عتوبی
در دوازدهم ذی حجه سال 1229 هجری قمری مطابق بیست و پنجم نوامبر سال 1814 میلادی
پیمانی شامل یازده فصل، با دولت انگلستان منعقد کرد که متاسفانه باید آن را از
بدترین معاهدات در تاریخ ایران دانست. زیرا
به موجب مفاد آن ایران در حقیقت از لحاظ ارتباط سیاسی، به طور دربست تحت نظر دولت
انگلستان قرار می گرفت. خلاصه تعهدات
انگلستان به شرح زیر بود:
1 - سالی یک صد و پنجاه هزار لیره به فتحعلی شاه بپردازد، به شرط این که این مبلغ با نظارت نماینده آن
دولت فقط برای نگهداری سپاه در سرحدات شمالی ایران صرف شود.
2 - در امور داخلی افغانستان به هیچ وجه مداخله نکند.
3 - از کمک و معاونت به سر کشان و شاهزاده گانی که علیه تاج و تخت پادشاه قاجار
قیام کنند، خودداری نماید.
4 - اگر ایران به کمک نیروی دریایی انگلیس در خلیج فارس احتیاج داشته باشد به او
(ایران) کمک کند مشروط بر این که این امداد عملا برای آن دولت (انگلستان) میسر
باشد.
5 - اگر دولت دیگری به خاک ایران تعرض کند، حتی المقدور از کمک مساعدت با ایران
خود داری نکند.
سرانجام قواسم مقهور شدند و شیوخ سواحل
دریا زنان در 1820 م با انگلستان پیمانی مبنی بر ترک دریا زنی یا دزدی دریایی امضا
کردند، در این قرار داد نام خلیج فارس ذکر
شده است، مهم: اشخاصی که متن قرار
داد را دارند، خواهشاً آنرا اینترنت منتشر
نمایند.
در اواخر قرن نوزدهم میلادی خرید و
فروش سلاح در خلیج فارس جانشین برده فروشی شد، بوشهر و مسقط از مراکز مهم فروش آن بودند، در آن زمان ایران در آستانه ورود به تمدن نو
فئودالی ایرانی بود ولی بسیاری از ایرانیان در دوران سازمان قبیله ای بسر می برند.
دولت ایران که خطر مسلح شدن ایلات و عشایر
را احساس کرده بود با کمک انگلستان به اقدامات شدیدی مبادرت کرد، با این همه قاچاق سلاح ریشه کن نشد، و تنها مراکز فروش از مسقط به بندرگاه های کوچک
مکران منتقل گردید. انگلستان بعد از این
که از توجه دولت روسیه به خلیج
فارس و از توجه دولت آلمان به کویت مطلع گردید، برای تثبیت موقعیت خود عهد نامه ای در 1899 م با
شیخ مبارک، شیخ کویت منعقد کرد، اگر چه
کویت تا اکتبر سال 1914 میلادی تابع دولت عثمانی بود، لیکن طبق مفاد پیمان مذکور کویت تحت الحمایه
انگلستان قرار گرفت. در اوایل قرن بیستم
به موجب مفاد قرارداد 1907 میلادی که بین دولت های روسیه و انگلستان منعقد شد، انگلستان نقشه روسیه برای نفوذ در خلیج فارس را
نقش بر آب کرد.
با پیدایش نفت در مسجد سلیمان، خلیج
فارس، سواحل، بنادر و جزایر این منطقه بیش از پیش مورد توجه انگلستان قرار گرفت. دولت آلمان هم برای راه یافتن به خلیج فارس در
1903 م امتیاز تاسیس راه آهن از آناتولی تا بغداد و بصره را از دولت عثمانی به خود
اختصاص داد. از طرف دیگر طبق پیمانی که در
سال 1913 میلادی بین دولت های عثمانی و انگلستان بسته شد، به موجب مفاد آن، انگلستان حق نظارت بر تاسیس
راه آهن در جنوب بصره را به دست آورد. گذشته
از این دولت عثمانی خود مختاری کویت و پیمان های منعقد شده بین انگلستان و شیوخ
خلیج فارس را به رسمیت شناخت و همچنین از دعاوی خود نسبت به قطر و بحرین و مسقط
صرف نظر کرد، در نتیجه تسلط عثمانی تنها
به نواحی جنوب نجد شبه جزیره عربستان محدود شد. در سال 1913 میلادی عبدالعزیزبن سعود ترک ها را
از احسا بیرون کرد و در حقیقت بار دیگر نفوذ و قدرت وهابیان در خلیج فارس
گسترش یافت، در تمام مکاتبات عثمانی نام
خلیج فرس ذکر شده است.
در طول جنگ جهانی اول اقدامات انگلستان دفاع از شیوخ دست نشانده عرب در جنوب خلیج فارس بود، که جمعیت آنها کمتر از یکصد هزار نفر می شد، زیرا انگلستان می دانست آنها در قوانین علم جغرافی ـ تاریخ نقاط خوبی هستند. همچنین دخالت های استعماری انگلستان در امور داخلی و نقض بی طرفی ایران، و انعقاد قرارداد 1919 میلادی با وثوق الدوله نخست وزیر وقت، تماما برای حفظ منافع آن دولت در ایران و به ویژه سواحل خلیج فارس بود. در جنگ جهانی دوم نقش خلیج فارس برای رسانیدن مهمات از طریق راه آهن سراسری به دولت روسیه بسیار تعیین کننده بود، و به سود متفقین تمام می شد، و در ایران کسی نبود تا از آن برای اهداف ملی استفاده ببرد. با این همه دولت های انگلیس و روسیه شوروی به بی طرفی ایران توجه نکردند و از طریق خلیج فارس و جلفا یکی بعد از دیگری سرتاسر ایران را به اشغال خود درآوردند، آمریکا نیز در این جنگ برای اینکه از رقیبان و هم رزمان خود عقب نماند، وارد میدان شد و موقعیت خود را در خلیج فارس و سرزمین های اطراف تثبیت کرد، دوران دو جنگ جهانی در میلیون ها سند نام خلیج فارس ذکر شده است.
با آغاز جنگ اول جهانی كشتی های نفت كش انگلیسی همواره حامل نفت به اروپا و آمریكا بودند، پس از پایان جنگ اول و دوم جهانی به علت آن كه ملت های آسیایی و آفریقایی از خواب بیدار شده و نهضتهای ضد استعماری خود را آغاز كرده بودند، انگلستان بر آن شد كه خط مشی استعماری به شیوهی گذشته و اشغال خلیج فارس را رها سازد، و پس از انعقاد قرار داد های دو جانبه با هر یك از شیخ های منطقه، آنجا را ترك كند. انگلستان در سال 1930 كوشید حكومت یك پارچه ای از كویت، عدن و دیگر شیخ نشینها تشكیل دهد، ولی وجود اختلاف بین رهبران این سرزمینها از یك سو و مخالفت جدی رهبران سعودی با تشكیل این فدراسیون، برنامه ریزی انگلستان را به دشواری انداخت. پس از قیام مردم ایران و ملی شدن صنعت نفت، انگلستان برای جلوگیری از تكرار چنین نهضتی در سواحل نفتخیز جنوبی، تصمیم گرفت كه در 1925 میلادی، فدراسیونی از امارات عربی تشكیل داده وحتی در نظر داشت كه امیرعبدال، ولیعهد عراق را به ریاست این فدراسیون منصوب كند، ولی دشمنی خاندان صعودی با خاندان هاشمی عراق سبب شد كه بار دیگر بریتانیا از این كار منصرف شود.
در 16 ژانویه 1968 میلادی، هارولد ویلسن، نخستوزیر آن زمان انگلیس، اعلام كرد كه انگلستان تصمیم دارد كه تا سال 1971 همه نیروهای خود را از شرق سوئز بیرون ببرد. در پی این تصمیم بود كه انگلستان ضمن تماس با شیوخ ابوظبی، دبی، شارجه، عمان، امالقوین، فجیره و رأسالخیمه، زمینه را برای زمان پس از بیرون رفتن خود از این منطقه فراهم ساخت و آنها را ترغیب به اتحاد با یكدیگر كرد. سرانجام، در 19 ژانویه 1968 میلادی امارات دبی و ابوظبی اعلام كردند كه برای مشاركت در بنیان سیاست خارجی و دفاع و امنیت و آموزش و بهداشت و تابعیت واحد با یكدیگر متحد خواهند شد. به دنبال این اعلامیه شیوخ دیگر نیز علاقه خود را به شركت در این اتحادیه اعلام كردند. در دوم دسامبر 1971 حكمرانان شش امیرنشین کوچک جنوب خلیج فارس در امارت دبی گرد آمدند و با امضای پیمان نامهای امارات متحده عربی را تشكیل دادند، پس از اندك زمانی با پیوستن حاكم رأس الخیمه به آن پیمان شمار امیرنشینهای این اتحادیه به هفت امیرنشین افزایش یافت. اما امیر قطر كه در نظر داشت پس از بیرون رفتن نیروهای انگلیس از آن سرزمین به اتحادیه امارات متحده عربی به پیوندد، از نظر خود برگشت و این سرزمین از سال 1971 به صورت كشوری مستقل درآمد. در همین سال، بحرین، كه از دوران باستان بخشی از خاك ایران به شمار میآمد، با پشتیبانی دولت انگلستان از ایران جدا شد و به صوت كشوری مستقل در آمد.
مهم: پیش از لشکر کشی بریتانیا در سال 1819 م، سواحل جنوب خلیج فارس فاقد جمعیت شهر نشین بود، و در چندین قبیله مختلف متخاصم و کمتر از ده هزار نفر بودند، جمعیت در شمال خلیج فارس که پیوسته طبیعی به فلات ایران است، قرار داشت. سپس با ترفند های انگلیسی جمعیت به جنوب اضافه شد، و در نیرنگ و زرنگی دیگر استعماری تولید دزدی دریایی و ساختن و پرداختن سابقه تاریخی دروغی برای آن کردند. مردمی که در دوران سازمان قبیله ای دینی بسر می بردند دزدی دریایی برایشان مفهوم نداشت، این کلکها و حقه ها ثمره بورژوازی استعماری است، همانطور که بارها در وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ نوشته ام اغفال این دروغ های استعماری و امپریالیستی نشوید و آنها را با دید ایرانی بررسی کنید.
جزایر خلیج فارس اینجاست کلیک کنید ببینید
عکس ها در اینجا در ستون آرشیو موضوعی آن وب سمت چپ، بر روی نامی که می خواهید عکس های آنرا تماشا کنید، کلیک نمایید.
توجه: اگر وبلاگ، به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید. نظرات و آگهی های خود را در بخش نظرات وبلاگ فصلی انوش راوید مانند اینجا بنویسید، تا به مدت یک فصل هزاران نفر آنرا ببینند. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم، همچنین کپی بردار از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحال من است.
کلیک کنید: تاریخ کشتی های بادبانی ایران
انوش راوید Anoush Raavid
حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ و حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ و مقالات مهم مانند، سنت گریزی و دانایی قرن 21، و دروغ های تاریخ عرب، تاریخ مغول، تاریخ تاتار، و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ: جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران، http://www.ravid.blogfa.com
جوانان با هوش ایران، برای نگارش تاریخ نوین با علم جغرافی ـ تاریخ به انوش راوید به پیوندید.