دریای
پارس
بخش اول،
بخش دوم در پست بعدی،
پیش
گفتار
دریاها و خلیج های کوچک و بزرگی در سراسر عالم وجود دارد، ولی نام هیچ یک از آنها بلند آوازه تر و تاریخی
تر از نام خلیج فارس نیست. دور تا دور
خلیج فارس و تمام سواحل آن از عهد باستان تا قرن های اخیر و قبل از آمدن استعمار
همیشه در اختیار ایران بود و حاکمیت آن بستگی به غیر نداشت. آثار تاریخی فراوانی در سواحل خلیج فارس قرار
دارد که باستان شناسی این آثار دلالت بر همبستگی و وابستگی آنها به داخل ایران می
کند، در این مقاله بررسی می شوند. اهمیت خلیج فارس از لحاظ بین المللی و تاریخی
بحدی است که از دیر باز تا به امروز، هر
کشوری که علاقمند به توسعه روابط اقتصادی خود با خاور میانه بود، تحقیقات دامنه داری در باره خلیج فارس و نقشی
که در بازرگانی جهان دارد، انجام می دهد.
یکی از مهمترین انرژی های دنیا در دهانه خلیج فارس قرار دارد، این همان انرژی می باشد که در گذشته به خوبی می
شناختند و با کمک آن دریانوردی می کردند و باعث رونق هرمز و کیش و جزایر می
شد. آن انرژی جزر و مد است، کشتیها با آن انرژی که برایشان خیلی مهم
بود، در خلیج فارس رفت و آمد می
کردند، مراجعه شود به اینجا. امروزه می توان با قرار دادن ده ها و صدها
توربین آبی، از این نعمت و برکت طبیعت بی
نهایت برق ارزان قیمت تولید نمود، توربین
هایی که سد آبی نمی خواهد، و یا چون
توربین های بادی در بلندا و نگاه به باد قرار نگرفته، این جریانی است که در تمام شبانه روز در رفت و
آمد است.
خلیج
فارس
زمین شناسان معتقدند که در حدود پانصدهزار سال پیش، صورت نخستین خلیج فارس در
کنار دشتهای جنوبی ایران تشکیل شد و به مرور زمان، بر اثر تغییر و تحول در ساختار
درونی و بیرونی زمین، شکل ثابت کنونی خود را یافت. کمتر منطقه ای در جهان مانند خلیج فارس جولان
گاه حوادث شگرف و پر سر و صدای تاریخ شده است.
یک نظر به سرگذشت ملل باستانی ایران بزرگ چون، ایلامی، آشوری، بابلی، کلدانی، فینیقیه، و شاهنشاهی های تاریخ
ایران، این حقیقت جلوه گر می شود که تا چه
اندازه خلیج فارس برای آنها اهمیت داشته است. یونانیها این خلیج را پرسیكوس مینامیدند و عربها
از گذشتههای دور آن را
با نام بحرالفارس میشناختند. امروزه خلیج فارس به خاطر سرچشمههای
نفت جهان، كه در پیرامون آن یا
در بستر آن جای دارند، اهمیت پیدا كرده است.
جغرافیای
خلیج فارس
خلیج فارس یا خلیج پارس در امتداد دریای عمان و مابین فلات ایران و شبه جزیره
عربستان قرار دارد، این خلیج
990 كیلومتر درازا و در پهنترین جای خود، نزدیك 340 كیلومتر پهنا دارد كه در تنگهی هرمز به
كمتر از 55 كیلومتر كاهش مییابد. میانگین
ژرفای آن 35 متر است و ژرفای 90 تا 100 متر در جاهایی از آن وجود
دارد. مساحت آن ۲۳۳٬۰۰۰ کیلومتر مربع است، و پس از خلیج مکزیک و خلیج هودسن سومین خلیج
بزرگ جهان بشمار میآید. خلیج فارس از شرق
توسط تنگه هرمز و دریای عمان به اقیانوس هند و دریای عرب راه دارد، و از غرب به
دلتای رودخانه اروند رود ختم می شود. کشورهای
ایران، عمان، عراق، عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، قطر و بحرین در کناره
خلیج فارس هستند. جزایر مهم آن: قشم، بحرین، کیش، خارک، پور موسی، تنب بزرگ، تنب
کوچک و لاوان که تمامی آنها به جز بحرین به ایران تعلق دارد. خلیج فارس و سواحل آن معادن سرشار نفت و گاز
دارد و مسیر انتقال نفت کشور های ایران، عراق، کویت، عربستان و امارات متحده عربی
است، بندرهای مهمی در حاشیه خلیج فارس
وجود دارد که از آنها می توان بندرعباس، بوشهر، بندرلنگه و بندر ماهشهر در ایران،
و شارجه، دوبی و ابوظبی را در امارات متحده عربی نام برد.
خلیج فارس جزیره های بزرك و
كوچك بی شماری دارد كه برخی از آنها مانند كیش، خارك و قشم از نظر اقتصادی بسیار
مهم هستند، و شمار زیادی از ایرانیان و
مردمان دیگر در آنها زندگی میكنند. برخی
از این جزیرهها به دلیل نداشتن آب همچنان بی سكنه هستند. در این چند ساله، سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و
تنب كوچك به دلیل ادعای بی پایه دولت امارات متحدهی عربی درباره مالكیت بر آن
جزیرهها، مورد توجه سیاستبازان و رسانههای غربی قرار گرفته است.
جزایر استان
بوشهر: جزیره امالكرم، جزیره جبرین، جزیره
خارك، جزیره خاركو، جزیره خان، جزیره شیخ كرامه، جزیره عباسك، جزیره شیف، جزیره
فارس جزیره گرم، جزیره مناف، جزیره نخیلو و چند جزیره كوچك. استان هرمزگان: جزیره ابوموسی، جزیره
تنب بزرگ، جزیره تنب كوچك، جزیره سیری، جزیره قشم، جزیره كیش، جزیره لارك، جزیره
لاوان، جزیره هرمز، جزیره هندورابی، جزیره هنگام، جزیره شتورا، جزیره شیخ
اندرابی، جزیره فارورگان، جزیره مارو و چند جزیره كوچك. استان خوزستان: جزیره بونه، جزیره دارا،
جزیره قبر ناخدا، جزیره مینو و چند جزیره كوچك كه گاهی زیر آب میروند.
نام خلیج فارس در زبان هاي
گوناگون:
به زبان پارسي: درياي پارس
به زبان آلماني: Persischer Golf
به زبان فرانسوي: Golf Persique
به زبان انگليسي: Persian Golf
به زبان ايتاليايي: Golfo Persico
به زبان روسي: Persilkii Galic
به زبان اسپانيايي: Golfio Parsico
به زبان ژاپني: Porcha Wan
به زبان تازي: الخليج الفارسي
نقشه
هاي تاریخی از خلیج فارس یا دریای پارس:
* عکس شماره 2101 نقشه جهان نماي 425 پيش از ميلاد،
* عکس شماره 2102 نقشه جهان نماي بطلميوس درياي پارس به زبان
فرانسه،
* 2103 نقشه ايران جي دولسيل، به
زبان فرانسه جغرافي دان و منجم فرانسوي ـ 1724 ميلادي،
* عکس 2104 نقشه ايران جان اسپيد، به زبان انگلیسی زمان شاه عباس كبير ـ 1676
ميلادي،
* عکس شماره 2105 نقشه ايران ج وارن، قرن 19
ميلادي ـ چاپ لندن،
* عکس شماره 2106 اطلس عربي مجمع العلمي العراقي
ـ 1960 ميلادي،
* شماره 2107 نسخه خطي از كتاب تاريخي
مسالك الممالك، درياي پارس در نوشته هاي عربی،
* عکس شماره 2108 نقشه ايران سينوس پرسيكوس ـ
سال 1507 ميلادي،
* عکس شماره 2109 نقشه ايران به زبان اسپانيولي ـ سال 1595
ميلادي،
* عکس شماره 2110 نقشه جديد ايران – چاپ لندن –
سال 1744 ميلادي،
عکس ها در
اینجا در ستون
آرشیو موضوعی آن وب سمت چپ، بر روی نامی
که می خواهید عکس های آنرا تماشا کنید، کلیک نمایید.
تاریخ
خلیج فارس یا دریای پارس
تقریباً هفت هزار سال پیش اقوامی که ظاهراً در آسیای مرکزی سکونت
داشتند، و دارای سر های طویل بودند، به فلات ایران و اراضی بین النهرین و سواحل
خلیج فارس مهاجرت کردند. از آثار باقی
مانده مانند، ظروف گلی و اسلحه و طریقه
زندگی آنها پیداست، که تمدن خیلی قدیمی تری
از آثار و بقایای دیگری که در این نقاط پیدا شده است داشته اند. گرچه دلیلی در دست نیست که این طایفه آشنایی
درستی به کاشتن نخل داشتند، ولی نقوشی از
نخل در ظروف آنها پیداست. نکته مهم در
باره این اقوام و جانشینان ایشان به نظر می رسد،
که از همان اوان علاقه به دریا نوردی و استفاده از ثروت های حیوانی دریاها
داشتند. با کشتی هایی که از بستن سه تنه
درخت به یک دیگر بود، و یا توده ای از چوب
های خرما که با الیاف نخل و نارگیل بهم می بستند،
به صید ماهی می پرداختند. این نوع
کرجی ها را به اصطلاح خودشان راماس و شاسه می خواندند، یک نوع کشتی دیگر که از تنه درختان میان تهی و
مجوف تشکیل می یافت داشتند، که بیشتر از
سایر کرجی ها بکار می رفته.
کتیبه حجر الرشید
که به خط میخی هخامنشی است و در حفریات باستانی مصر بدست آمده، مدرک مهم تاریخی است:
** داریوش شاه می گوید:
* من به مصر لشکر کشیده آن جا را مسخر کردم، و فرمان دادم که ترعه ای از نیل بکنند، و آب را به بحر احمر که به دریای عرب و خلیج
پارس وصل می شود برسانند، و به فرمان من
کشتیها از مصر به دریا ها بروند و به ایران زمین برسند، و این کار چنان که فرمان
داده بودم انجام پذیرفت* من پارسی ام. از پارس مصر را تسخیر کردم. امر کردم این کانال
را بکنند از پی رود (یعنی نیل) که در مصر جاری است، تا دریایی که در پارس بدان
روند این کانال کنده شده، چنان که امر کردم و کشتی ها روانه شدند چنان که اراده من
بود*
داستان نویس های تاریخی یونانی که از اسکندر مقدونی دروغی نوشته
اند، نام خلیج فارس را خیلی بکار برده
اند، این دلیل محکمی است که در گذشته نام
این خلیج مهم فقط خلیج فارس یا خلیج همیشه فارس بوده است.
كهنترین نام خلیج
فارس، در كتیبه های آشوری آمده است، نارمرتو (Nar-Merratu) به معنای دریای تلخ است، كه به شوری بسیار زیاد آب این دریا اشاره دارد. در تنگهی هرمز كتیبه ای از داریوش اول (داریوش
بزرگ) به دست آمده است كه در آن به زبان پارسی باستان چنین مفهومی
نوشته شده است: "دریایی كه از پارس میرود". این خلیج را از زمان ساسانیان دریای پارس میگفتند.
فلاویوس آریانوس، تاریخ نگار یونانی
كه در سدهی دوم پس از میلاد زندگی میكرده است، در آثار خود از این خلیج با نام
پرسیكوس (persikon Karitas)
یاد كرده كه به معنای خلیج پارس است. استرابن، جغرافیدان یونانی، كه در سدهی اول
پس از میلاد میزیست، همین نام را به كار برده است. در كتابهای لاتین سدههای میانه (قرون وسطی)،
نام پرسیكوس سینوس (persicus sinus) یا پرسیكوم ماره (persicus mare) به كار رفته است بطلیموس منجم، ریاضی دان و جغرافی دان
معروف حوزه اسکندریه قرن دوم میلادی، نیز در اثر معروف خود به نام مجسطی از
خلیج فارس به نام پرسیکوس سینوس یاد کرده است. در کتاب هایی که به زبان لاتینی تالیف شده اند
اصطلاح مذکور را غالبا سینوس پرسیکوس یا ماره پرسیکوم: یعنی دریای پارس نوشته اند، در دیگر زبان های زنده دنیا نیز واژه پرسیكوس
با دگرگونی اندك به كار رفته است. در دوران استعمار همه نام خلیج فارس را نوشته
اند و اسناد زیادی از آنها باقی مانده،
دلیل گفتن این نام در سابقه تاریخی و ذهنی اشان از خلیج فارس بوده است.
دانشمندان مسلمان، چه عرب و چه ایرانی و ترک، در
همه كتاب های جغرافیایی و تاریخی، از خلیج فارس با نام بحر فارس، البحر الفارسی یا خلیج فارس
یاد كردهاند از جمله ابن فقیه همدانی، ابن خردادبه،
استخری، مسعودی، ابن حوقل، ابن بلخی، شریف ادریسی، یاقوت حموی، زکریای قزوینی،
حمدا... مستوفی، ابن بطوطه، حاج خلیفه، مقدسی و ابوریحان بیرونی. مسعودی، تاریخ نگار و جغرافی دان عرب كه در
سدهی چهارم هجری می زیسته و طی سفری از بغداد به خلیج فارس و سپس كرمان، ورارود
(ماوراءالنهر) و چین رفته است، میگوید كه: دریای عمان دنباله بحر فارس است. اصطخری،
جغرافیدان ایرانی سدهی چهارم هجری و ابنحوقل بغدادی نیز چنین نظری داشتهاند، و در آثار خود همواره از بحرفارس یاد كردهاند. ابنفقیه
در كتاب البلدان (تالیف 279 قمری )، با نام بحر فارس، ابنرسته در كتاب الاعلام النفیسه (تالیف 290
قمری)، خلیج الفارسی، ابنخردادبه در كتاب
المسالك و الممالك (سدهی سوم هجری)، بحر فارس،
سهراب در كتاب عجایب الاقالیم السبعه (سدهی سوم هجری)، بحر فارس، بزرگ بن شهریار در كتاب عجایب الهند (تالیف
342 قمری)، بحر فارس، اصطخری در كتاب
المسالك الممالك و در كتاب الاقالیم (سدهی چهارم هجری)، بحر فارس، ابنمطهر در كتاب البدء و التاریخ (تالیف 355
قمری)، خلیج الفارس، ابنحوقل در كتاب
صوره الارض (تالیف 367 قمری)، بحر فارس،
مسعودی در كتاب مروج الذهب و در كتاب التنبیه و الاشراف (سدهی چهارم
هجری)، بحر فارس، ابوریحان بیرونی (درگذشته
به 440 قمری) در كتاب التفهیم، خلیج پارس و دریای پارس، در كتاب قانون مسعودی،
دریای فارس و در كتاب تحدید نهایات الامانی، بحر فارس، نویسندهی ناشناخته در حدود العالم من المشرق
الی المغرب (تالیف 372 قمری)، خلیج فارس و دریای پارس، مقدسی در كتاب احسن التقاسیم فی معرفه ال ا
قالیم (تالیف 375 قمری)، بحر فارس، محمد بن
نجیب در كتاب جهان نامه (سدهی چهارم هجری)، بحر پارس، ابن بلخی در كتاب فارسنامه (تالیف 500 قمری)،
بحر فارس، طاهر مروزی در كتاب طبایع الحیوان
(تالیف 514 قمری)، الخلیجالفارس، شریف
ادریسی در كتاب نزهه المشتاق (سدهی ششم هجری)، بحر فارس، یاقوت حموی در كتاب معجم البلدان (سدهی ششم
هجری)، بحر فارس، زكریای قزوینی در كتاب
آثار البلاد (سدهی ششم هجری)، بحر فارس،
انصاری الدمشقی در كتاب نخبه الدهر (سدهی هشتم هجری)، بحر فارس، ابوالفداء در كتاب تقویم البلدان (سدهی هشتم
هجری)، بحر فارس، شهاب الدین احمد نویری
در كتاب نهایه الادب (سدهی هشتم هجری)، خلیج فارس، حمدالله مستوفی قزوینی در كتاب نزهه القلوب (سدهی
هشتم هجری)، بحر فارس، ابوحفض ابن الوردی در كتاب، خریده العجایب (سدهی هشتم
هجری)، بحر فارس، ابن بطوطه در كتاب رحله
(سدهی هشتم هجری)، بحر فارس، قلقشندی در
كتاب صبحالاعشی(سدهی نهم هجری)، بحر فارس، حاجی خلیفه در كتاب جهان نما(سدهی
یازدهم هجری) شمسالدین محمد سامی در كتاب قاموس الاعلام(سدهی سیزدهم هجری)، خلیج
بصره البستانی در دایره المعارف البستانی (سدهی نوزدهم میلادی)، الخلیج العجمی.
ماجرا های تاریخی
و دریایی خلیج فارس
دریا نوردی در خلیج فارس به دو هزار سال
پیش از میلاد می رسد، مردمان بخش جنوبی ایران بزرگ یعنی تمدن های سومر،
آكاد، ایلام، همواره بین
میان رودان (بینالنهرین) و موهنجودارو در دره سند، از این راه دریایی در رفت و آمد بودند. كاوشها
و پژوهش های چند دهه كنونی نشان داده است، فینیقیها که مردمانی آریایی نژاد بودند در
سرزمین های ساحلی دریای مدیترانه (لبنان، بخشهایی از سوریه و فلسطین) زندگی می كردند،
ابتدا در جزیرهها و سرزمین های پیرامون
خلیج فارس زندگی و دریانوردی می كردند. بابلی ها در قرن هفتم قبل از میلاد در خلیج فارس
دریانوردی می کرده اند، و با توجه به
داستان اردوکشی سنا خریب ثابت می شود که بحر پیمایی در خلیج فارس از قرن هشتم قبل
از میلاد به این طرف سابقه داشته است. پس
از روی كار آمدن هخامنشیان
در ایران، داریوش اول
برای كشف سرزمین های تازه از دریانوردانی برجسته ایرانی، فینیقی و ساتراب های
یونانی نشین امپراتوری پارس خواست كه برای شناخت بیشتر آسیا و دیگر سرزمینها به
دریانوردی بپردازند. به نظر میرسد در
زمان همین پادشاه بود كه شناخت ایرانیان از خلیج فارس بیشتر شد. با این همه، كهن ترین سند پیرامون دریانوردی در
خلیج فارس به سده چهارم پیش از میلاد باز میگردد.
در دوران ساسانیان ، شاپور دوم (ذوالاكتاف)
پس از تصرف همه جزیره های خلیج فارس برای جلوگیری از خسارت عرب های بادیه نشین، که در دوران اجتماعی پائین تر قبایل بدوی زندگی
می کردند، جزیره های بحرین را به صورت ساخلو ( پادگان نظامی) درآورد. سلطنت انوشیروان (531-579م) علاوه بر سواحل و
جزایر خلیج فارس، دریای عمان، سواحل جنوبی عربستان، عدن و یمن نیز در تصرف ایران
بود و نفوذ این کشور تا سواحل بحر احمر و آفریقا گسترش یافت. بنابر قول بلاذری مقارن ظهور اسلام بحرین به
ایران تعلق داشته است، ضمن تحقیق ساده ای
این با ساختار های تاریخی
اجتماعی بحرین هماهنگ می باشد. این
زمانی بود که جزیره سراندیب در جنوب هندوستان و کوچ نشین زنگبار در کرانه های
آفریقای شرقی بدست نیرو های ایران تسخیر شده بود،
و مراکز عمده تجارت ایران در دو نقطه مهم دنیا گردیده بودند. که متعاقب آن گروه هایی از بازرگانان و پیشه
وران ایرانی به آن صفحات کوچ نمودند، و همان جا مسکن کردند، تا اینکه در اوایل قرن 20 به تحریک کارگزاران و چهره های استعمار
مردم زنگی علیه ایرانیان که بیشتر خوانواده های شیرازی و بوشهری بودند،
شورش کردند و بسیار از ایرانی ها کشته شدند، و تعدادی به آفریقای جنوبی مهاجرت
کردند. سر اندیب یا سراندیو نام فارسی
جزیره سیلان است، وهمچنین کلمه زنگبار که
به معنی سرزمین زنگیان است وسعت قلمرو بازرگانی و دامنه نفوذ ایران را در آن
روزگار نشان می دهد. در تاریخ و فرهنگ آن
سرزمین ها نام خلیج فارس بسیار شنیده می شود،
زیرا مسیر اقتصاد و تاریخ اجتماعی آنها از خلیج فارس بود. پس از انقلاب انسانی ایرانی و رشد
طبیعی جامعه در دوران اولیه اسلامی، سراسر
خلیج فارس رونق گاه بازرگانان مسلمان شد،
که از همه ایران بزرگ با کاروان هایی مملو از کالا، مسیر های جاده ابریشم و جاده ادویه را برای رسیدن
به خلیج فارس پیموده بودند.
پس از مدتی فرمان روایان آلبویه (سدهی چهارم هجری/ دهم
میلادی)، بار دیگر عمان و بحرین را بخشی
از ایران كردند، در آن زمان جنوب خلیج
فارس جمعیت کمی داشت، حدود چند هزار نفر
بیشتر نبودند و به تازگی یک مرحله اجتماعی پیشرفت کرده و به دوران سازمان قبیله ای
اسلامی رفته بودند، ولی شمال خلیج فارس پر جمعیت بود و شهر های بزرگ داشت، و بخشی از آن در دوران پیشرفته تر فئودالی نو
پدید ایرانی بسر می برد. از آن پس، عمان و
بحرین و جزیره های پیرامون آن، تا نزدیك
یك سده بخشی از ولایت فارس به شمار میآمد و دولت آلبویه فرمان روایانی را برای
اداره این منطقه دریایی به سیراف و كیش می فرستاد. این دو بندر از نظر بازرگانی به چنان اهمیتی
رسیدند كه كشتی های چینی برای خرید و فروش كالا در آن جا پهلو می گرفتند. بعد
از آنکه امرای آل بویه قدرت را در دست گرفتند برای سرکوبی خوارج و قرامطه به خلیج
فارس روی آوردند. یکی از مهم ترین فتوحات
معزالدوله دیلمی فتح ناحیه عمان و بحرین در سال 355 هجری است که آنها را به کمک
برادرزاده خود عضدالدوله به تصرف درآورد و به قلمرو آل بویه ضمیمه کرد و از آن به
بعد تا مدت قریب به یک قرن تحت تسلط امرای آل بویه بود. در این زمان یکی از مهم ترین بنادر خلیج فارس
سیراف بود و کشتی های تجارتی چین به این بندر رفت و آمد می کرد.
خلیج
فارس در زمان سلجوقیان
نیز اهمیت زیادی داشت، البته، توران شاه
سلجوقی، از سلجوقیان كرمان،
مركز بازرگانی دریایی را از سیراف به كیش جا به جا كرد و آرام آرام از اهمیت
سیراف كاسته و بر اهمیت كیش افزوده شد. عمان
و جزایر خلیج فارس بین سال های 456 تا 536هجری قمری به قلمرو سلاجقه کرمان پیوست.
توران شاه بن قاورد از امرای این سلسله جزیره کیش را به جای سیراف مرکز تجارت خلیج
فارس قرار داد و در نتیجه به تدریج امرای کیش صاحب نفوذ و قدرت شدند و غالبا بر سر
تصرف جزایر خلیج با ملوک هرمز نزاع برادرانه داشتند، که به توده های مردم کاری نداشت. در بندر چارک هم آثاری ازآن دوران پیداست که در
داستان مسجدی با فرش های
ایرانی نوشته ام، امید است مسئولین
نسبت به جمع آوری و حفظ آنها بکوشند و یا در همان مکان موزه ایجاد نماییند.
اتابكان فارس (قرن هفتم هجری/ سیزدهم
میلادی) به فرمان روایی امیران كیش پایان دادند، و جزیره هرمز را مركز بازرگانی دریایی كردند، آثار تاریخی زیادی در جزیره هرمز باقی مانده
است. اتابک ابوبکر سعد زنگی در پنجمین سال
زمامداری خود، به خلیج فارس لشکر کشید و عمان و بحرین و کیش و سواحل خلیج فارس را
از حدود بصره تا سواحل هند تصرف کرد، و در
عصر حکومتش بندر هرمز مهم ترین بندر تجارتی خلیج فارس شد. پیش از كشف دماغه امید نیك، خلیج فارس برای بازرگانان که در خرید و فروش
ادویه و ابریشم و دیگر كالاها جهت ارسال به اروپا بودند، اهمیت بسیاری داشت. تجارت از راه خلیج فارس به دجله و سپس از میان
رودان و بادیه شام به بندر های سوریه در ساحل شرقی مدیترانه انجام می گرفت، و بازرگانان ونیزی و یونانی و رومی كالاها را از
این بندرها به اروپا می بردند، در این
زمان اروپا وارد دنیای پیشرفته تر بورژوازی نو پدید می شد.
خلیج فارس در ورود استعمار
سالی که پای
اروپائیان به خلیج فارس باز شد، مدت یک
قرن بود که آنها از فئودالی خارج گردیده،
و به دوران نو بورژوازی رسیده بودند،
آنها پول را خوب می شناختند و می دانستند که برای پول باید تولید نو
آور و تبلیغات و نیرنگ را هم زمان
داشت. ابزار هایی هم برای بدست آوردن پول
لازم داشتند، منجمله سازماندهی و سلسه
مراتب، طبقه بندی اسناد و سپس اسحله، و از وقتی که اسلحه های آتشین به میدان آمده
بود، فئودال ها از قلعه هایشان بیرون
کشیده شدند، که این کمک به ایجاد بورژوازی
شده بود، برای دانستن بیشتر ساختارهای تاریخی اجتماع
بروید. این موارد امتیاز اروپائیان گردید
تا در حوزه خلیج فارس که هنوز مردم در دو شیوه زندگی قبیله ای و فئودالی با هم
ناسازگار بسر می بردند، پیروز شوند. بدین ترتیب
برخورد دو تمدن موج اولی با بورژوازی نو پدید که ابتدای موج دومی است، استعمار بوجود آمد، این قبیل برخورد ها در تاریخ پدید آورنده شیوه
های نو هم می شوند، برای دانستن بیشتر و
توجه افزون تر، به لینکهای مطالب و تمامی
وبلاگ انوش راوید مراجعه شود.
بازرگانان فرنگی
بویژه ونیزی که سود فراوانی از خرید و فروش کالاهای مشرق زمین در فرنگستان می
بردند، برای بر قراری روابط بازرگانی بین
خود و ایرانیان کوشیدند. در دورانی که
تمام وسعت ایران و ترکیه کنونی کاملاً در دست سازمان قبایل دینی بود مشکلی نبود و
گردشگران و بازرگانان زیادی از راه زمینی جاده ابریشم به اروپا رفت و آمد می
کردند. با تغییرات تمدنی قرن 15 میلادی در
اروپا و تأثیر آن در شرق، مرز های طولانی
زمینی از ترکیه کنونی به ایران بسیار خطرناک گردید. زیرا شرق آسیای کوچک در دست قبایل سلجوقی و
آرانی قرار داشت، و غرب آن بسوی فئودالی
نو پدید می رفت، برخورد این دو تمدن آشوب
در آسیای کوچک ایجاد کرده بود. در هر صورت
اروپائیان بدنبال راهی بودند که به ایران برسند،
یک ملاح پرتقالی به نام بارتل میدیاز موفق گردید خود را به دماغه امید در
جنوب افریقا برساند، ولی نتوانست از آنجا
بگذرد و به سواحل آسیا برسد. سال بعد 1497
شخص معروف دیگر به نام واسکادوگاما، به
رهبری یک ناخدای نجد عرب بنام شهاب الدین ابن ماجد توانست از دماغه امید
بگذرد، و اقیانوس هند را طی کند، و به ساحل هند برسد، و با تصرف بخشی از ساحل هند نخستین پایه استعماری طرح ریزی
شد. ناخدا شهاب الدین ابن ماجد، دست پرورده ملاحان ایرانی بود، و کتابی بنام
رحمانی یا در واقع همان رهنمایی در فن بحر نوردی نوشته است، که بیشتر اصطلاحات آن فارسی می باشد. چند سال بعد ناخدای پرتقالی دیگری موسوم به
آلبوکرک به اهمیت خلیج فارس و کوتاه ساختن راه پرتقال به شرق پی برده بود، به فرمان آمانوئل پادشاه آن کشور با شانزده کشتی
حرکت کرد و به هند رفت، و سه سال بعد به
خلیج فارس روی آورد.
پرتغالی ها بعد از کشف راه دریای هندوستان برای
اینکه ارتباط خود را با این نواحی زرخیز حفظ نمایند مصمم شدند تجارت بین بنادر و
سواحل اقیانوس هند را که تا این تاریخ در دست ایرانیان و اهالی سواحل خلیج فارس
بود، تحت نظر خود قرار دهند. برای
رسیدن به این هدف برخورد آنها با امرا و متنفذین محلی اجتناب ناپذیر بود، و آنها به طرح ریزی های مختلف دست زدند، که بسیاری از این برنامه ها را در دفاتر دولتی
خود ثبت کرده اند، و در تمام آنها نام
خلیج فارس بارها و بارها تکرار شده است.
در شمال غربی ایران شكل گیری دولت عثمانی و كشور گشایی های عثمانی ها به
كاهش ارتباط اروپایی ها با شرق انجامید، چرا كه آن ها با سیطره بر ساحل دریای سیاه،
مدیترانه و تسلط بر مصر و حجاز، نفوذ زیادی بر این راه استراتژیک و بازرگانی پیدا
كردند. بدین ترتیب اروپائیان از دسترسی
آسان به كالا های چینی و ایرانی محروم شدند و باید هزینه زیادی می پرداختند، كشمكش های بین ایرانیان و عثمانیها نیز بر نا امنی
راهها افزوده بود. پرتغالیها با این فکر
كه با دور زدن آفریقا و آمدن به خلیج فارس، كالاهای ایرانی و مروارید خلیج فارس را بخرند و
آنها را برای فروش به هند ببرند، سپس،
ادویه و كالاهای هندی را از راه بندر گوا در ساحل هند، خریداری كنند و با دور زدن
دوباره آفریقا به اروپا ببرند. بنابراین، دریانورد پرتغالی آلفونسو دو آلبوكرك
(Albuquerque) در صدد بر آمد دولتی قوی تحت سرپرستی دولت
پرتغال در سواحل اقیانوس هند تشکیل دهد، و
برای عملی شدن این نقشه، جزیره سقوط راه را در سال 1506 م تصرف کرد، و از طریق دریای عمان به نزدیک مسقط رسید. در سال 1507 میلادی برای رسیدن به این هدف به
جزیره هرمز وارد شد و آن جزیره از سال 1515 تا 1622 به اشغال پرتغالیها درآمد، پرتغالیها طی سده های 16 میلادی توانسته بودند
سراسر خلیج فارس را زیر نفوذ خود درآورند و رفت و آمد كشتیها با اجازه آنها و
پرداخت حق گذر انجام میشد.
آلبوکرک بعد از
ویران کردن مسقط خود را به ساحل هرمز رسانید، در این ایام پادشاه هرمز نوجوانی دوازده ساله به
نام سیف الدین بود که به کمک امرای خود به دفاع از هرمز پرداخت، ولی سرانجام مغلوب آلبوکرک گردید و چاره ای
نداشت جز آن که تحت الحمایگی پرتغال را بپذیرد.
آلبوکرک بعد از غلبه بر سلطان هرمز در ساحل جزیره قلعه مستحکمی جهت اقامت
پرتغالی ها بنا کرد، اگرچه، قبل از آمدن
پرتغالی ها به جزیره هرمز، سلطان آن محل در اداره متصرفات خود مستقل بود، لیکن بعد از تاسیس سلسله صفویه، زمامدار هرمز به شاه اسماعیل، موسس سلسله صفویه، خراج می داد و در حقیقت متصرفات وی قلمرو ایران
محسوب می شد. همین که شاه اسماعیل اول در 1507
میلادی خراج سالانه هرمز را مطالبه کرد، سیف الدوله به آلبوکرک مراجعه کرد و از او چنین
پاسخ شنید، که هرمز به پادشاه پرتغال تعلق
دارد و حاکم جزیره مکلف است خراج سالانه خود را برای کشور پرتغال ارسال دارد. در 1513 میلادی آلبو کرک به پرتغال احضار شد، وی در مراجعت خود به هند مطلع گردید، که در غیبت او شیخ عدن سر به شورش برداشته، و سلطان هرمز تحت الحمایگی شاه اسماعیل را
پذیرفته است. آلبوکرک برادر زاده خود را
مامور سرکوبی آنها کرد و چون وی از این ماموریت نتیجه ای نگرفت به بندر گوآ
پایتخت هند پرتغال بازگشت، و آلبوکرک را
از جریان امرا آگاه کرد. آلبوکرک در
اوایل 1516 م به طرف هرمز حرکت و آنجا را تصرف کرد، در همین زمان از جانب شاه اسماعیل سفیری نزد وی
آمد و سرانجام برای قطع دعاوی بین فرستاده شاه اسماعیل و آلبوکرک معاهده ای بسته
شد، به موجب آن جزیره هرمز خراج گذار
پرتغال شد و در مقابل پرتغالی ها متعهد شدند که با ایرانی ها علیه عثمانی ها متحد
باشند. با وجود این معاهده، پرتغالی ها در
1521 م بحرین یعنی ساحل الحسا و جزایر مجاور آن را از تصرف شاه اسماعیل
خارج کردند. شاه اسماعیل از طرفی به سبب
گرفتاری های داخلی و از طرف دیگر به علت نداشتن کشتی نتوانست از تجاوز های پرتغالی
ها جلوگیری کند. وی حتی در شورش های بزرگ سالهای 1521 تا 1523
میلادی که در سراسر سواحل و جزایر خلیج فارس توسط ایرانی ها علیه پرتغالی ها به
وجود آمده بود، هیچ گونه فعالیتی برای قطع
ریشه پرتقالیها از خود نشان نداد.
عکس ها در اینجا در ستون آرشیو موضوعی آن وب سمت چپ، بر روی نامی که می خواهید عکس های آنرا تماشا
کنید، کلیک نمایید.
توجه: اگر وبلاگ، به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید انوش راوید، سپس صفحه اول و یا
جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.
نظرات
و آگهی های خود را در بخش نظرات وبلاگ فصلی انوش
راوید مانند اینجا بنویسید، تا به مدت یک فصل هزاران نفر
آنرا ببینند. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی
در وبلاگم بهره می برم، همچنین کپی بردار
از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحال من است.
بخش
اول، بخش دوم در پست بعدی،
کلیک کنید: جزایر ایرانی خلیج فارس
کلیک کنید: تاریخ ورود نام های عربی به ایران
کلیک کنید: داستان های تاریخی ایرانی
انوش راوید Anoush Raavid
حمله اسکندر مقدونی به ایران
بزرگترین دروغ تاریخ و حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ و مقالات مهم مانند، سنت گریزی و
دانایی قرن 21، و دروغ های تاریخ عرب، تاریخ مغول، تاریخ تاتار،
و جدید
ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ: جنبش
برداشت دروغها از تاریخ ایران، http://www.ravid.blogfa.com