طوفان های شن در ایران

   رمل های عربستان در شمال

      در تاریخ 23 و 24 فروردین 90 هوا در جل و چلاسر شمال ایران،  رنگ ویژه ای گرفت،  که تا آن زمان سابقه نداشت و کسی ندیده بود.  رنگ زیبا و دیدنی از ترکیب سبز روشن نهال ها و شکوفه های این موقع سال،  و زرد روشن از اثر رمل های عربستان،  و سپس با کمی ابر و نم باران،  آب و هوا بسیار دلپذیر شد.  متعاقب آن برای اولین بار در تاریخ شمال ایران،  رمل های عربستان بروی برگ های سبز گیاهان نشست،  نمونه های از آنها را نگه داشتم،  گردی که با یک تلنگر به هوا بر می خیزد.  در اخبار ساعت دو بعد از ظهر 24 فروردین تلویزیون،  نشان داد که غرب ایران بشدت طوفان شن دارد،  و حتی در کشور عراق وضع بدتر است،  و در بغداد رمل چون برف،  روی زندگی مردم و اتوموبیل ها نشسته بود.

      با این وضع خراب و تولید کم کشاورزی،  و با رشد منفی تولیدات غذایی در خاورمیانه و یا قاره کهن،  و مصرف گرایی وابسته به پول نفت،  وجود این شنها و باران رمل خطر بزرگی است.  باید نسبت به آن چاره اندیشی کرد،  غیر اینصورت در آینده نزدیک تمدن کنترل انرژی،  با مشکل و کمبود غذا روبرو خواهیم بود،  و در نتیجه جنگ و کشتار و ترفند های بیشتر امپریالیسم نو را در پی خواهد داشت.    گزارشات هواشناسی غرب ایران می گوید،  وضع طوفان رمل یا شن هر سال بیشتر و بدتر شده،  امید است سازمان های دولتی و غیر دولتی هواشناسی در گیلان و مازندران،  در این باره و ورود هر چند اندک رمل به فضای این استانها،  تحقیقات بیشتر و گزارش های عمومی منتشر نمایند،  تا کارشناسان مختلف روی آنها کار کنند.

*

*

   عکس طوفان های شن پر قدرت بی سابقه در سواحل جنوبی خلیج فارس کشور عربستان،  بتاریخ اواسط فروردین 1390 یعنی چند روز قبل از ورود به شمال ایران،  عکس های شماره 4346 آ و ب.

      یکی از مهمترین کارها جمع آوری مجازی و سایبری کارشناسان برای دو منظور است،  ابتدا تحقیقات برای دلایل پیدایش بیشتر و شدیدتر از سابقه تاریخی این طوفان های شن در بیابان های عربستان و جنوب عراق،  سپس چگونگی کار عملی برای برطرف نمودن مشکل.  ما در ایران نباید منتظر باشیم،  که در عراق و عربستان نسبت به دو موضوع فوق کار کنند،  که غیر ممکن است،  زیرا آنها زیر نفوذ امپریالیسم هستند.  مانند عربستان بجای اینکه بفکر و چاره اندیشی مشکلات مختلف کشورش چون طوفان شن باشد،  لشکر کشی برای جان مردم بحرین می کند.  جوانان باهوش ایران دانش پرور،  می بایست موضوعات و مسائل را که در اطرافشان هست و پیش می شاید،  در تخصص خود به تحلیل و تحقیق بگیرند،  منجمله همین طوفان های شن که احتمالاً عاقبت بدی دارد.

      تمام نشریات و تلویزیون های دنیا،  فقط با یک خبر کوتاه از این مهم گذشتند،  و هیچ کدام توجه نکردند،  که این به غذا و آینده غذایی مربوط است.  حتی در همین یکی دو روزه،  مردم جل و چلاسر مجبور شدند سبزی خوردن را که از باغچه های طبیعی چیده بودند،  چندین بار بیشتر بشویند،  چه بسا به جوانه های گیاهان شمال،  مانند چای صدمه رسیده باشد.

*

   عکس نمونه شن های شبه جزیره عربستان،  که فقط نزدیکی شهرها در آنها برای بازی با اتومبیل استفاده می شود،  عکس شماره 4347 .

  پرسش و پاسخ های عمومی

   پاسخ و پرسش تعدادی از نظرات نوشته شده،  در پست های مختلف هفته گذشته وبلاگ:

   پرسش:   در مورد دروغهای کتابهای تاریخ،  که هر خواننده به دروغ و غیر ممکن بودن اتفاقات آن مطمئن می باشد،  به طور مثال،  در کتاب حکومت جهانی ایرانیان در قسمت مربوط به الکساندر مقدونی نوشته است:  در شمال ایران مماسن ها بودن که کل نیرو های آن زن بودند،  و برای پرتاب کمان سینه ی راست خود را بریده بودند!!!  که این مطلب کاملا غیر ممکن می باشد،  آیا شما این گونه دروغ های تاریخی را به نظر مسئولین طراز اول مملکتی مثل رهبر و رئیس جمهور رسانده اید یا نه ؟  تا این دروغ ها را مثلا از کتاب های درسی  حذف نمایند یا نه ؟  و جواب آن ها چه بود؟

   پاسخ:  در این باره بارها در وبلاگ توضیح داده ام،  مدت 20 سال است که به مقامات آموزشی نوشته ام،  اما استعمار دروغگو دست بالا را دارد،  امید است روزی جوانان ایرانی بتوانند دشمنان تاریخی را شکست دهند.

   پرسش:  چرا می گویید ایران بزرگ،  ایران از ملیت های مختلف تشکیل شده؟

   پاسخ:  ایران نام خاص یک قوم و طایفه نیست،  در گذشته ها هندوان به سرزمین وسیعی که از غرب سند تا شرق دجله بود،  ایران به معنی سرزمین اقوام و عشایر و ایلها می گفتند.  در دوران پادشاهی قاجار استعمار و شرکت هند شرقی،  بطور رسمی این سرزمین وسیع در جغرافیای سیاسی جهان را ایران نامیدند.  از بدو پیدایش جغرافیای سیاسی،  بخش هایی از این سرزمین جدا گردید،  و ایران کنونی باقی ماند،  این باقی مانده با جمع تمامی سرزمین های تاریخی ایران بزرگ می شود.  قبل از پیدایش بورژوازی و جغرافیای سیاسی،  مرزها و حاکمیتها توسط محدوده زمین های عشایری و ایلی شناخته می شد.  امروزه می دانیم که ایران در مرکز خاورمیانه و آسیای میانه اصطلاحی،  که همان قاره کهن است قرار گرفته،  و بدلایل مختلف جغرافیایی از اهمیت زیادی برخوردار است.  در اینجا یاد آوری نمایم از سمت غرب یعنی از اروپا به این سرزمین و جغرافیا،  پارس و ماد می گفتند،  که از قول کتیبه های هخامنشی آنها نیز نام یک قوم و ملت خاص نمی باشند،  و همگونه مردمان دارند.  در این باره بارها در وبلاگ توضیح نوشته ام،  به لینکها مراجعه شود.

   پرسش:  آیا این حرفها که اسکندر و چنگیز دروغ است،  بدرد ما ترکها و کردها و... می خورد؟

   پاسخ:  تاریخ یک علم است و باید به آن علمی نگاه کرد،  نه مسلکی و عقیدتی،  استعمار و امپریالیسم از دروغ های تاریخی استفاده می کنند،  و مقاصد خودشان را پیش می برند.  مگر ملت های غیور ترک و کرد و عرب می گذاشتند،  که اسکندر مقدونی و چنگیز مغولستانی به سرزمین هایشان حمله کنند.  با سادگی باور داشتن این دروغها،  دشمنان ملتها ترقیب می شوند،  دروغ های بزرگتری بگویند،  و باعث اغفال بیشتر ملتها شوند.

   پرسش:  آیا خود شما نسبت به نقشه خاورمیانه جدید که در  ravid.blogsky.com نوشته اید عقیده دارید؟

   پاسخ:  من دوست دارم در یک کشور بزرگ،  که شامل تمام ملت های قاره کهن باشد زندگی کنم،  و آن سرزمین واحد ما صدها ملیون انسان باشد.  اما دوست داشتن تا تحلیل داشتن از واقعیتها خیلی اختلاف دارد،  برای بدست آوردن واقعیت های اجتماعی امروزه باید دروغها را شناخت،  و از تاریخ و تاریخ اجتماعی بدرستی دانست و گفت.  مهمترین این موضوع داشتن درک واقعی از پیوستگی و دمکراسی و رفتار دمکرات با دانایی نوین است،  دوم شناختن استعمار و امپریالیسم درغگو،  و نفوذ آنها در مراکز آموزشی کشور های قاره کهن می باشد.  امروزه با مسائلی که در دنیا بوجود آمده،  نشان می دهد که ملت های قاره کهن و شمال آفریقا،  بدلیل داشتن موقعیت های خوب جغرافیایی و اقتصادی،  مورد چشم داشت دشمنان قرار گرفته اند.

   پرسش:  آیا علت اصلی تشکیل شهر نشینی در ایران مسئله آب بوده،  یا دفاع و جنگ؟

   پاسخ:  این خود یک بخش مهم در تاریخ می باشد،  بزودی در این باره تحت عنوان،  استراتژی شهرهای تاریخی ایران،  می نویسم.  هر دو مسئله اهمیت دارند،  در موضوع تمدن های تاریخی ایران،  در ایران و ایرانیان نوشته ام،  که برای حفظ آب و قنات،  مردم مناطق وسیع مجبور به سازش و اتحاد و همکاری بودند،  ولی در ضمن آفند ها و نیاز به دفاع هم وجود داشته است،  که ساخت قلعه ها و استحکامات و دیوار و دروازه را ایجاب می کرده است.  می توانید بیابان های تاریخی ایران را بخوانید،  و از این موضوع در تاریخ مطلع شوید،  در داستانها و اساطیر ایرانی هم در این باره نوشته شده است.  در هر صورت این پرسش موضوعی نیست،  که براحتی بتوان از آن گذشت،  توانایی دفاعی ایرانی عدم حمله و اشغال را بدنبال داشته،  که خود بخود باعث می شود دروغ های تاریخی زیر پرسش قرار گیرد.  مشروح بزودی در:  استراتژی شهرهای تاریخی ایران.

   پرسش:  چرا در وبلاگ  ravid.blogsky.comمقالات سیاسی منتشر می کنید،  چه ربطی به تاریخ دارد؟

   پاسخ:  وقتی بجای بررسی های علمی،  تاریخ و تاریخ اجتماعی را پر از دروغ کرده،  و از آن برای تهاجم فرهنگی و جنگ نرم استفاده می کنند،  خود بخود تاریخ را سیاسی نموده اند.  برای بهتر فهمیدن چنین کاری بعضی تحلیل های سیاسی لازم می شود،  که در وبلاگ پست های عمومی ravid.blogsky.com می نویسم.

   پرسش:  اگه ممکنه چند منبع (کتاب)،  که در اون ذکر شده اسکندر مقدونی یه شخصیت خیالی بوده،  و در اصل اسکندر اشکانی هست + تخت جمشید بوسیله اسکندر مقدونی به آتش کشیده نشده + هرودوت دروغگوی بزرگی بوده،  رو معرفی کنید (لطفا همراه با ذکر منبع شرح بدین).

   پاسخ:  در این باره بارها در وبلاگ توضیح نوشته ام،  برای اولین بار در تاریخ نویسی ایران است،  که من به  موضوعات دروغ های تاریخی پرداخته ام.  می دانم بزودی بیشماری جوانان با هوش وطن دوست،  از این راه پیروی خواهند کرد،  و با تمام کوشش نسبت به حذف دروغهای و گرد آوری منابع بیشتر برای نگارش واقعیت های تاریخ با شکوه ایران و قاره کهن اقدام خواهند کرد.  با مطالعه دقیق و با حوصله وبلاگ متوجه منابع واقعی گرد آوری شده بدور از دروغ کتاب های تاریخی دروغ نویس می شوید،  دانستن واقعی چند هزار سال تاریخ به وسعت یک قاره،  تخصص و  زمان، حوصله و تمرکز می طلبد.

   پرسش:  یه منبع به اسم جغرافیای استرابو رو معرفی کرده بودین،  که توش ذکر شده بوده هرودوت دروغگوست،  آنرا نتونستم گیر بیارم.

   پاسخ:  بزودی درباره استرابو یا استرابون مشروح می نویسم،  فعلاً از ویکی پدیا استفاده نمایید،  لینک آن:

   http://en.wikipedia.org/wiki/Strabo

   نظر:  حوصله نکردم کل متن رو بخونم ولی بدونه شک پوریم دروغی بیش نیست چرا که خود هرودوت که در زمان خشایار شاه بوده و جنگ های اون با یونانی و وقایع گذشته ایران و ... رو به دقت با جزئیات نوشته چطور ممکنه که این طور مطلبی رو فراموش کنه ممکن نیست حالا هر دلیل مسخره ای میارن از جمله این که در تورات یک رمانی رو گفته من کاری ندارم.

   پاسخ:  در نگرش های حرفه ای حوصله نکردم،  من کاری ندارم،  نباید باشد،  این برخورد برای افراد هر دم است.  همانگونه که بارها در وبلاگ نوشته ام،  وبلاگ برای شناخت دروغها و برداشت آن است،  و این سبک کار،  زمان و تخصص می طلبد.

   نظر:  در مورد ایران،  ایران جمع ایل ها نیست،  چرا که خود واژه ایل ترکیه و ایران جمع ایر + آن مثل ایرلند،  که ایر + لند،  لند یعنی سرزمین و ایرلند یعنی سرزمین ایر.

   پاسخ:  در ایران و ایرانی ها درباره نام ایران توضیح داده ام آنرا بخوانید،  این برداشت شما بوده که حوصله خواندن نداشتید!! بخوانید،  سریع و خشن و بی ادبانه قضاوت نکنید،  استعمار که در قرون جدید جغرافیای سیاسی را ترسیم کرد،  نام های سیاسی کشورها را گذاشت،  منجمله ایران و افغانستان و عراق.  استعمار از زبان هندی ها که به شرق کشور شان می گفتند ایران،  که از دید هندی ها سرزمین ایلها بود،  و توسط ایلات از شرق مورد تاخت و تاز قرار می گرفتند،  بهره برد.  استعمار سابق را نباید دست کم گرفت،  که به گمراهی رفتن است،  اصل نفوذ استعمار از غرب و کمپانی هند شرقی در ایران بود،  و بیشترین برنامه های قرون جدید استعماری در ایران و قاره کهن را از آنجا چیدند،  نه از اروپا.  برای دانستن تاریخ ایرلند و اروپا و مهاجرت آریاییها بدانجا،  مختصر تاریخ جهان را بخوانید،  لینک آنها در میان وبلاگ می باشد.
   نظر:  بعد این جمله شما "همچنین در گذشته مصریان و یونانیها، به بخش جنوبی در شرق فرات و دجله، پارس، و بخش شمالی آنرا، ماد، می گفتند، که بر گرفته از نام های دوران سلسله هخامنشیان بود" اگر برگرفته از نام های دوران سلسله هخامنشی بوده پس حتما" دولت ماد کشک بوده.

   پاسخ:  این چه ربطی به موضوعات مطرحه و دولت ماد دارد،  هر کدام را کاملاً در بخش های خودشان نوشته ام،  اگر می خواهید از تاریخ بدرستی بدانید،  باید با حوصله و با نیت علمی بخوانید،  و سپس در زمان مناسب با بدست آوردن تجربیات و تخصص لازم قضاوت کنید.
   نظر:  پارس در زبان پارسی باستان معنی پارسا و پرهیزگار است،  یکی از هفت مقام دین میترائیسم پارس هست،  نه اینکه اونها به ما پارس می گفتند،  و نه برگرفته از دوران هخامنشیانه.

   پاسخ:  در هر صورت در کتیبه های سلسله هخامنشیان از پارس بعنوان کشور نام برده شده،  به کتیبه های معروف ایران مراجعه شود،  و این دلیل نمی شود که به معنی پارسا نباشد،  و یا دیگران آنرا پارس نگویند.
   نظر:  در ضمن و در پایان اینو بگم که اگر داستان پوریم در تورات رو بخونین هیچ چیزی از دستور خشایار شاه نمی بینید،  حالا خاخام های صهیونیست هر جوری که دلشون بخواد حرف رو می چرخونن.

   پاسخ:  یکبار دیکر یا هزارمین بار دیگر تکرار کنم،  این وبلاگ برای برداشت تحریف ها و دروغ های تاریخی است،  می بایست با علاقه و حوصله پیگیر بود تا به تخصص رسید،  و سپس فرهنگسرای ملی تاریخ را تأسیس نمود،  تا تاریخ را نگارش و تأیید موقت نمایند،  در این باره توضیات نوشته ام،  به سخن وبلاگ مراجعه شود.  یکی از مهمترین اقدامات و تهاجم فرهنگی و جنگ نرم این بود،  که نگذارند جوانان حوصله و کار کرد مناسب و منطقی داشته باشند،  و خیلی سریع و بدون ملاحظات اجتماعی و بدور از تمدن آریایی ایرانی رفتار و اندیشه و گفتار داشته باشند.  البته جوانان با هوش ایرانی براحتی می توانند،  با آزادی اندیشه و راه نو که وبلاگ انوش راوید به آنها نشان می دهد،  ترفند دشمنان را پاتک زده و بسوی تمدن جدید بشتابند.  عده اندکی که وامانده و درمانده در دام دشمنان هستند،  راهی جز بی ادبی و بی فرهنگی ندارند،  و باید در چاه ندانی و نادانی بمانند، چون استعمار می خواهد و از آنها بهره می برد.

   پرسش:  آیا بعضی از کتاب های تاریخی مانند سرزمین جاوید،  که خیلی در حمله و جنایت عرب در ایران نوشته،  حقیقت می گوید؟

   پاسخ:  استعمار با ظاهر سازی رنگ های ملی و میهنی و شگرد های مختلف،  همیشه طول تاریخ سعی در ایجاد تحقیر و اختلاف بین ملتها را داشته.  در این بین بعضی چهره ها و کارگزاران استعمار،  خیلی در دشمنی تراشی بین ایرانی و عرب و ترک و غیره کوشیده اند.  وظیفه جوانان با هوش ملت های قاره کهن است،  تا این حقه بازی ها و دروغها را بشناسند،  و یکدل و یک نیت بسوی واقعیت های تاریخی بروند.

   پرسش:  آیا دروغ شمردن حمله ارب به ایران باعث نمیشود ایرانی ها اربها را دوست بحساب آورند،  در صورتی که امروزه می بینیم،  اربها دارند ایرانی ها را می کشند،  و یا اموال آنها را در کشور های اربی غارت می کنند؟

   پاسخ:  این دو موضوع جدا از هم هستند،  یک دروغ شمردن حمله اعراب به ایران،  و دو،  قتل و غارت امروزه اعراب،  و می بینیم که این قتلها در بین خودشان بشدت جریان دارد.  در ابتدای تاریخ قبایل آریایی و سامی در مناطق و نزدیک هم با یکدیگر درگیری داشتند،  و به یک اندازه در سرو کله هم می زدند،  و از زمان پیدایش استعمار و شکل گیری جغرافیای سیاسی،  وضع گونه دیگری شد.  تمدن و فرهنگ اعراب از بین النهرین و نیل گرفته شده،  و آن فرهنگی است که روستاها و شهرها از نظر آب و تولیدات غذایی خود کفا بودند،  و شهر های پایین دست و بالا دست عادت کرده بودند به راحتی و به هر بهانه ای بجان هم بیافتند.  ولی تمدن ایرانی با فرهنگ قنات شکل گرفته،  یعنی روستاها و شهر های بالا دست و پائین دست،  برای تأمین آب و کشاورزی بیکدیگر احتیاج داشتند،  و فرهنگی شد در صلح و صفا و با جشن های شاد.  تا اینکه استعمار و ترفند های آن پیدا شد،  و به مرور با کمک عوامل خود و دروغ های تاریخی،  سعی در تغییرات فرهنگی و رو در رو قرار دادن آریایی و سامی کرد.

      تاریخ اجتماعی را باید به دو بخش تقسیم نمود،  یک دوره از ابتدای تاریخ تا استعمار،  و دوره ورود استعمار و امپریالیسم،  که آنها نقشه ها و طرح های کوتاه مدت و بلند مدت داشته و دارند.  بعضی از برنامه های آنها برای چندین و شاید چند ده سال دیگر بوده و می باشد،  نباید نسبت به هر پدید که دست آنها در کار است،  دید کوچک و کم عمق داشت.  مثلاً اجیر کردن آدمکش های اونیفرم پوش در خاورمیانه و آفریقا با حدود صد دلار،  برای این دشمنان ملت های قاره کهن کار ساده ایست.  در این موارد بارها در وبلاگ نوشته ام،  برای تحلیل مسائل اجتماعی و سیاسی،  ضمن داشتن تخصص ویژه،  انبوهی از دانش و آگاهی،  مطالعه و تحقیق لازم است.

   پرسش:  شما یه جا در مورد پارسه (تخت جمشید) گفته بودین که از نظر علم شیمی آتیش گرفتن بنای پارسه که بیشتر از آهک تهیه شده امکان پذیر نیست و اون رو رد کردین، درسته؟

و یه جای دیگه گفتین که سال 53 یه آزمایش روی سنگهای آهکی که شبیه ساز 100ستون و ستون های  آپادانا بود انجام دادین و همه سنگها ترکیدند!!!  میشه واضحتر بیان کنید؟

   پاسخ:  آتش گرفتن بنا غیر ممکن بوده چون از سنگ ساخته شده،  آهکی یا غیر آهکی بودن آن ملاک نیست،  بنای تخته،  چون معابد بودایی چین و هند،  از چوب نبوده،  که آتش بگیرد و تماماً بسوزد،  اگر آتش می گرفت چون از سنگ آهک بود سنگها می ترکیدند،  ولی همه آنها سالم و غیر آتش خورده هستند.  بطور کلی،  این تجزیه و تحلیل و آزمایش وظیفه من نیست،  محدود کار کسانی است که پول های کلان می گیرند،  و هیچ آزمایشی در تخته انجام نداده اند.  این موضوع را نوشته ام که جوانان با هوشی چون شما از مسئولین بخواهند،  که انواع و اقسام تست ها را در آثار تاریخی انجام دهند،  نه اینکه چشم و گوش بسته هر داستانی و دروغی را بجای تاریخ بپذیرند،  و در آموزشگاه ها تدریبس کنند،  و خوشحالی دشمنان تاریخی را بدنبال داشته باشد.

   پرسش:  چرا در پاسخ به پرسش ها می گویید بر اینجا و یا آنجا را بخوان؟

   پاسخ:  پاسخ به پرسش های تخصصی در سبک کار وبلاگ تحلیل جامع دارد،  و چون نمی توان هر بار مطالب طولانی نوشت،  از این امکان اینترنت استفاده می کنم،  و با لینک های لازم پاسخ را جهت علاقمندان کامل می دهم.

   پرسش:  چرا در بعضی مقالات و پست ها،  که از اقوام ایرانی نام برده اید،  از لر یا ترکمن و دیگران نامی نیست؟

   پاسخ:  در مقالات متعدد برای جلوگیری از انبوه نویسی،  فقط  تعدادی از انبوه نامها را استفاده می کنم،  و این بهره بردن تناوبی است.  نام تمام ملتها و اقوام زیاد ایرانی را بردن،  ممکن است برای خوانند خسته کننده شود،  همانگونه که شما هم نوشته اید:  و دیگران.

   پرسش:  آیا تمام فیلم های مستند و علمی تلویزیون های منوتو و بی بی سی،  و تلویزیون های دیگر خارجی دروغ است؟

   پاسخ:  یکی از کار های علما، ارشاد، دانشگاه ها،  در زمینه تخصصی خودشان بررسی های مختلف منجمله ضبط و بازدید فیلمها تحلیل و اظهار نظر درباره آنها است.  کسانیکه پول می گیرند و وظایف قانونی و اجتماعی دارند،  حذف و فیلتر کردن و نادیده گرفتن آنها،  خوب نیست و عواقب بدی دارد.

   نظر:  مردم در بوشهر و نطنز قرص ید گیر نمی آورند بخرند،  تا در صورت خطر برای نیروگاه اتمی مصرف کنند،  زیر تمام آنها قبلاً توسط عواملی خریداری شده است.

   پاسخ:  هر دارویی تاریخ مصرف دارد،  و گاهی در مناطق خیلی خشک و یا بشدت مرطوب چون بوشهر،  این تاریخ مصرف کوتاه تر است.  پیش از بیماری یا اتفاق و عارضه،  خرید دارو بی معنی و خطرناک است.  در ضمن میزان خطر احتمالی از اتفاقات اتمی در هیچ کجا معلوم نیست،  در صورت هر گونه اپیدمی تجویز هر قرص و دارو،  توسط سازمان های پزشکی رسمی و یا بین المللی صورت می گیرد.  مصرف سرخود قرص ید،  ممکن است ضرر های غیر قابل جبران داشته باشد.  در صورت ایجاد خطر و بحران برای هر مرکز اتمی،  اتفاقات غیر قابل تصور و پیش بینی،  و متفاوت خواهد بود.  همانگونه که قبلاً نوشته ام،  نباید از خطرات احتمالی ترسید و عقب نشینی کرد،  بلکه باید راه کار های لازم را پیدا نمود،  برای اطلاع بیشتر به سازمان آینده بینی بروید.

*

   عکس شماره 547،  عکس قند فروش دوره گرد در 80 سال پیش تجریش استان تهران،  اگر امروز به مردم شمران و تجریش بگویید،  این عکس پدر بزرگ یا پدر پدر بزرگ شما را نشان می دهد،  ممکن است ناراحت شوند،  ولی همه چیز در این عکس سنتی و ملی است،  و فقط قند وارداتی می باشد،  که آنهم توسط دوره گرد بفروش می رسید.

   کلیک کنید:  تاریخ جغرافیای ایران

   کلیک کنید:  نقشه های شوم سرنوشت سازی

   کلیک کنید:  تاریخ پرچم و شیرو خورشید در ایران

     توجه:  اگر وبلاگ،  به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   انوش راوید  Anoush Raavid

   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ و حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب، تاریخ مغول، تاریخ تاتار،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:   جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران،    http://ravid.ir

بازی با تاریخ و تاریخ اجتماعی

   بازی با تاریخ و تاریخ اجتماعی

      فیلم های تاریخی تقلبی،  که در پست قبیلی و نیز جنگ نرم و تهاجم فرهنگی به آن اشاره نموده ام،  و تلویزیون های ماهواره ای خارجی،  مانند بی بی سی و منوتو 2 نشان می دهند.  بنظر من این فیلمها به هیچ وجه تاریخ نمی باشند،  بلکه دروغ و تحریف شده هستند،  که جهت مقاصد شوم استعماری منجمله،  شستشوی مغزی، اختلاف افکنی ملی و قومی، دروغ پردازی، ساده اندیش پروری، سپردن سرنوشت به پادشاهان و رهبران، تقویت تزهای مسلکی و دینی، خشونت و کشتار و بی رحمی شرقی ها،  و غیره می باشند.  می بایست در این باره بحث های روشنگری و روشنفکری انجام پذیرد،  و در اینترنت منتشر شود،  تنها قیام های میدان تحریر ها کافی نیست.

      دشمنان ملت های قاره کهن و شمال آفریقا،  با انواع ترفندها مشغول جنگ و سرکوب و به انقیاد کشاندن ملت های بیدار شده هستند.  یکی از مهمترین وظایف دانشگاه ها آگاهی دادن در این موارد است،  و فقط جمع کردن پول نیست،  یا استادانی که حداکثر در بهترین شرایط کار های مانند رانندگی آژانس را مهمتر از تحلیل و تحقیق تخصصی می دانند.  جوانان باهوش می توانند نسبت به سرنوشت و تاریخ خود هوشیارانه اقدام کنند،  جنگ بزرگ بین ما ملت های شمال آفریقا و قاره کهن،  با استعمار گران سابق است.  می بایست در این نبرد دوست و دشمن،  و انواع سلاح ها و اندیشه ها را شناخت،  و همه را در جهت این مبارزه تاریخی،  که اکنون از ابتدای قرن 21 با شیوه های جدید در اختیار است،  بکار برد.

      بویژه ما ایرانی ها که در مرکز تهاجم فرهنگی و تاریخی استعمار قرار داریم،  ما ایرانیان وظیفه اصلی برای ورود سریعتر و بهتر به تمدن جدید کنترل انرژی،  در منطقه را داریم.  مثلاً بی بی سی که ادعا می کند بی طرف است،  شیعیان و مردمان جنوب خلیج فارس را،  که رگ و ریشه ایرانی دارند،  می گوید شرق عربستان،  در صورتیکه با نگاهی به نقشه متوجه می شوید،  شرق عربستان فاقد سکنه می باشد،  و اندک جمعیت آن نیز شیعه نیستند،  اینها نمی خواهند در موضوعاتی حقیقت را بگویند،  و یا نام خلیج فارس را در چنین مواردی بگویند.

   ایران، پارس، ماد،

      در وبها و نظرات وبلاگم می بینم،  عده ای از جوانان عزیز در مورد نام ایران،  که کجا بوده و چه هست،  و یا قوم پارس که بودند،  و یا ماد و ترک یا کرد بوده بحث می کنند.  لازم دیدم توضیحی بنویسم،  در گذشته ها و طول تاریخ،  هندوستانی ها مانند دهلی و مومبای،  به سرزمین های غرب رود سند،  ایران،  به معنی سرزمین ایلها می گفتند.  زیرا از غرب سند تا بیکران غرب که آنها می شناختند،  قبایل و عشایر و ایلها بودند،  که زیر نفوظ حکومت های هندوستان قرار نداشتند و نمی گرفتند.  در جغرافیای تاریخی هندوستان،  دور تر از ایران،  سرزمین واقعی شناخته شده وجود نداشت،  و هر آنچه که باقی مانده و می دانیم افسانه ای و داستانی است.

      همچنین در گذشته مصریان و یونانیها،  به بخش جنوبی  در شرق فرات و دجله،  پارس،  و بخش شمالی آنرا،  ماد،  می گفتند،  که بر گرفته از نام های دوران سلسله هخامنشیان بود.  در تمام این گفته ها هرگز آنها نام قبیله و قوم خاصی را به پارس یا ماد،  و از آنطرف نام ملتی را به ایران اطلاق نمی کردند.  اینها فقط نام سرزمین بود،  که هر سرزمین در آن زمان شامل قبایل و اقوام مختلف بود،  و در بر گیرنده ملت خاص سیاسی نمی شدند.  چون تا قبل از پیدایش بورژوازی استعماری،  برای جغرافیای سیاسی و تقسیمات آن،  تعریف و معنی وجود نداشت،  و مرزها را بوسیله قبایل می شناختند.

      در تمام کتیبه های هخامنشی هم،  از پارس و ماد بعنوان سرزمین هایی که همه گونه مردمان دارد گفته می شود.  در طول تاریخ مفصل و شیرین ایران،  دشمنان که عینی و واقعی بوده و هستند،  سعی می کردند با دروغها و تحریف های تاریخی،  بین مردمان نفاق ایجاد کنند.  نباید بگذاریم این موضعات که فقط جنبه تحقیقی و علمی در تاریخ و تاریخ اجتماعی دارد،  مورد سوء استفاده استعمار پیشگان قرار گیرد.  از زمان نادر شاه و ورود پیکانی او به دهلی،  نام ایران یکبار دیگر در هندوستان جاری شد،  و سپس این نام به کمپانی هند شرقی رفت و در اختیار چهره ها و کارگزاران استعمار قرار گرفت.  سپس در شاهنشاهی قاجاریه نام رسمی ایران شد،  ولی از آنطرف در اروپا از قول یونانیها،  به ایران پرشیا،  که تلفظ اشتباه پارس است گفته شد.  استعمار گرانی که از خلیج فارس وارد شده بودند،  و به بوشهر یعنی بخش جنوبی پارس آمدند،  به همین جهت آنرا پرشین گفتند.

      بنابر این هیچ کدام از این نام ها متعلق به قوم و قبیله و ملت خاص نیست،  بلکه نام یک سرزمین است،  که در طول تاریخ مردمان آن در کنار هم شکل زیبای تاریخی و فرهنگی گرفته و ملت خاص ایران بزرگ را تشکیل می دهد.  ملتی که با داشتن نوروز و جشن های ایرانی بیشمار،  و تا قبل از پیدایش استعمار حقه باز دروغگو و دروغ نویس،  یکدل و یک نیت بودند، و همگی در کنار هم زندگی شاد و خوبی داشتند.

  

   عکس تاریخی اسکله تجاری بندر بوشهر تا سال 1300 خورشیدی،  عکس شماره 1215 ،

   داستان پوریم و خشیارشا

      خشایارشا،  شهریار بزرگ هخامنشی،  از پادشاهان هخامنشي بود،  هخامنش به معنی کسانی که منش آنها برادری است بود. پدرش داريوش بزرگ و مادرش آتوسا دختر کوروش بزرگ بود.  نام خشايارشا از دو جزء خشاي (شاه) و آرشا (مرد) تشکيل شده،  و به معني شاه مردان است.  خشيارشا در سن سي و شش سالگي به سلطنت رسيد،  و در آغاز سلطنت شورشي را که در مصر برپا شده بود فرونشاند،  و بعد به بابل رفت و تداوم انقیاد بابل را فراهم ساخت.

      در تاریخ دروغ های بسیاری گفته و نوشته شده است،  این دروغها بر چند اصل قرار دارند،  مانند:  1 ــ  از ابتدای تاریخ دین های قدیمی برای جلب نظر و ایجاد حقانیت و بدست آوردن پول،  در ادامه سبک کار جادو گران و رمالها،  دروغ می گفتند.  2 ــ  جهت رجز خوانی های جنگی و حکومتی،  که در افسانه ها و اشعار و غیره دیده می شود،  دروغ می گفتند.  3 ــ  اصل و بیشترین دروغ های تاریخی،  توسط استعمار و امپریالیسم بمنظور مقاصد شوم گفته شده است،  که با گسترش و رشد نشر بخوبی جا افتاده اند.

      در طول تاریخ بسیاری از داستانها،  که هیچ ریشه و تحلیل در واقعیت های تاریخ اجتماعی ندارند،  مورد سوءاستفاده استعماری و دینی قرار گرفته اند،  مانند:  پوریم.  چون من نمی خواهم چندان وارد موضوعات دینی شوم،  فقط در این اندازه آنرا داستان دینی می دانم و می گویم.  البته بعضی اوقات افراد به اشتباه و یا سادگی،  بنا به دید خود در موارد و موضوعات نگاه و تفسیر هایی می کنند،  مانند:  ابن حوقل،  با دیدن نقش برجسته داریوش و اسیران،  فکر کرد که داریوش یک معلم است،  و جلوی دانش آموزان ایستاده است،  او کمان داریوش را شلاقی تصور کرد،  که معلم برای تنبیه بچه ها از آن استفاده می کرد.  آبل پینس فرانسوی از یاران رابرت شرلی انگلیس در زمان حکومت صفویه،  نقش برجسته ها و کتیبه های بیستون را،  که بالای صخره قرار گرفته بود،  عروج عیسی توصیف کرد.  ژاردن فرانسوی نگاره بیستون را صلیبی با 12 حواری انگاشت،  روبرت کرپورتر نگاره بیستون را صحنه ای از تورات و نمایندگان قوم بنی اسرائیل دانست،  که در حضور سلمانصر شاه آشور هستند.

      باید توجه داشت از ابتدای قرن 21 ،  و با فرو ریختن های ابتدای قرن 21 ،  دور جدید تمدن بشری آغاز شده است،  و تاریخ تمدن دارد وارد مراحل حساس تاریخی خود می شود.  سرعت تحولات زیاد است،  و باید با دقت تمام موضوعات و مسائل را زیر نظر داشت،  غفلت و کوتاهی از این مهم،  سپردن ادامه تمدن جهان به دشمنان تاریخی است.  حتی ممکن است،  در دوران جدید تمدن کنترل انرژی،  دشمنان ملتها و سرمایه داری لجام گسیخته،  با هر وسیله،  حتی مانند قرار دادن تراشه در زیر پوست،  مردمان زیر دست را کنترل نمایند،  ببرند و غارت کنند، بکشند و هر کاری دلشان خواست انجام دهند.  سرمایه داری امپریالیسم بی رحمانه دریاها را مانند خلیج مکزیک آلوده به نفت کرده،  و هوا را مانند نشت رادیو اکتیو فوکوشیمای ژاپن دارد نابود می کند.  باید هر شخص در حرفه و تخصص خودش،  آگاهی های لازم برای ورود به تمدن جدید را داشته باشد،  تا کف بسته تسلیم نشد،  بلکه شرافتمندانه و بهتر وارد تمدن جدید گردید،  در سخنرانی انوش راوید توضیحات بیشتری گفته شده است.

  

   عکس کتیبه سه زبانی خشیارشا بر جرز غربی ایوان جنوبی کاخ اختصاصی تجر داریوش بزرگ در تخت جمشید،  عکس شماره 604،  این کتیبه ها اسناد واقعی تاریخی هستند،  می بایست بند بند آنها را تفسیر و تحلیل کرد،  مشروح در معروف ترین کتیبه های ایران.  ولی استعمار زدگان و بیچارگان به دروغ های تاریخی،  به دروغ های تاریخی بدون سند و مدرک جسبیده اند،  که هیچ گونه رابطه ای با علم و تاریخ و تاریخ اجتماعی ندارند.

   دروغ گویی بردگی ایرانی

      در خیلی از دروغ نامه ها می خوانیم،  که در زمان مغولان و اعراب و گاهی دیگران،  ایرانیان را اسیر می کردند،  و در بازار برده می فروختند،  و کلی رجز خوانی و چاخان های مختلف دیگر،  درباره ضعف ایرانی نوشته و گفته اند.  من یک پرسش دارم،  که در واقع آزمایش کمی علمی هم می باشد،  خودتان،  بله خود شما که دارید این را می خوانید،  خود را در آن گذشته ها فرض کنید،  با همان فضا،  دقت کنید با همه چیز تاریخیش،  اسیر شده اید در دست دشمنی که می گویید عقب افتاده است،  و شما متمدن و با سواد،  چه می کنید و چگونه رفتار می کنید؟  آیا سریع ورق را به نفع خودتان بر نمی گردانید؟  آیا اصولاً امکان هست شما را در بازار برده بفروشند؟  و ده ها سئوال دیگر از خود بپرسید.  و از خود بپرسید چرا اجازه میدهید اینهمه  دروغ بخوردتان بدهند،  بپرسید مگر با دشمن ایران همدستیم که این دروغها را می پذیریم.

       برده ها که بودند؟  از زمان سلسله هخامنشیان،  ایرانیان پایگاهی در زنگبار داشتند،  نمونه تعریف آنرا در داستان های تاریخی ایرانی نوشته ام.  و در زمان پادشاهی ساسانیان،  و پس از آن در زمان خلفا ایرانی،  این مکان به یک شهر ایرانی نشین تجارت پیشه تبدیل شد،  که خود داستانی دارد،  اینک از حوصله این پست خارج است،  و بزودی درباره آن می نویسم.  در دوره خلفا اعرابی که بازرگان برده بودند،  در این مکان بچه های چهار و پنچ ساله  قاره آفریقا را می خریدند،  و به خلیج فارس می فرستاده،  و به فروش می رساندند،  صاحبانشان آنها را در ده سالگی اخته می کردند،  و چون جزیره زنگبار در اختیار ایرانی ها بود،  نام های فارسی برای این برده های کوچک می گذاشتند.  بقیه این ماجراهای تاریخی را احتمالاً می دانید،  و در آینده بیشتر مینویسم.

عکس هوایی از تخت جمشید،  عکس شمارع 1103

   عکس هوایی از تخت جمشید حدود 40 سال پیش،  عکس شماره 1103.

    استعمار و نفوذ زبان فارسی

      پرتغالی ها و شرکای آنها،  اوایل قرن شانزدهم میلادی اولین تهاجم به خلیج فارس را آغاز کردند،  و منجر به تسلط آنها بر منطقه هرمز شد،  و بیش از یک قرن دوام آورد،  یعنی تا اوایل قرن هفدهم.  حوزه سلطه پرتغالی ها فقط جزیره ای در نزدیکی بندرعباس کنونی نبود،  جزیره هرمز مرکز حکومت پرتغالی ها در کل منطقه شمال و جنوب خلیج فارس گردید.  در منطقه هرمز دولت محلی وجود داشت،  و بر بخش وسیعی از جنوب ایران حکومت می کرد،  که ملو ک هرمز نام داشت،  و قبل از حکومت صفویه شیعه بودند.  ملوک هرمز از سال 1514 دست نشانده،  و تابع حکومت پرتغال شدند،  یعنی پرتغالی ها بیش از یک قرن بر منطقه ای حکومت کردند،  که بخش مهمی از استان هرمزگان فعلی و حتی لارستان را دربر می گرفت،  و به داراب و کرمان و بلوچستان محدود می شد.  پیش از اشغال هرمز بوسیله پرتغالی ها،  خراج این منطقه ضمیمه کرمان بود،  و سالیانه 60 هزار دینار از منطقه هرمز روانه خزانه دولت مرکزی ایران می شد،  که بعداً به دربار پرتغال پرداخت شد.

      این میراث پرتغالی ها بعداً به هلندی ها و سپس به انگلیسی ها منتقل شد،  در واقع هلند استعماری قرن هفدهم میلادی،  تداوم مستقیم میراث پرتقال استعماری است.  در این قرن مرکز تکاپو های استعماری غرب به هلند منتقل می شود،  و هلند در دنیای غرب همان جایگاهی را پیدا می کند،  که ایالات متحده آمر یکا در قرن بیستم و امروزه دارد.  بندر آمستردام در قرن هفدهم همان جایگاهی را داشت،  که بندر نیویورک امروز دارد.  به این ترتیب، در هلند یک مکتب بسیار جدّی اسلام شناسی و شرق شناسی شکل گرفت،  که ادامه آن در قرن نوزدهم در کار های اسنوک هورخرونه ادامه پیدا کرد.  تداوم این میراث در دائرة المعارف اسلام چاپ لندن مشاهده می شود،  که تاکنون دو ویرایش از آن چاپ شده،  و بخشی مهمی از آن به ایران اختصاص دارد.  همین موج در قرن هیجدهم به انگلستان انتقال پیدا می کند،  یعنی تحت تأثیر هلند پروتستان، از قرن هیجدهم بریتانیا یعنی جمع انگلستان و اسکاتلند،  به کانون اصلی فعالیت های استعماری غرب تبدیل شد.

      البته انگلیس از دوره الیزابت اوّل،  یعنی از اواخر قرن شانزدهم میلادی،  و از زمان فعالیت کمپانی ماجراجویان تجاری در لندن در این فعالیت ها به طور جدّی شر کت داشت.  ولی از قرن هیجدهم انگلیس به قدرت اصلی و برتر در عملیات استعماری تبدیل شد،  و لندن به تدریج جای آمستردام را گرفت.  این تداوم میراث خیلی بارز است،  مثلاً، خانواده هایی را می شناسیم،  که قرن شانزدهم در پرتغال و قرن هفدهم در هلند ساکن بودند،  و قرن هیجدهم به انگلستان و اسکاتلند مهاجرت کردند،  و مقیم هر یک از این کشورها که بودند،  در فعالیت های استعماری نقش مهمی داشتند.  بخشی از اعضای همین خانواده ها در اواخر قرن نوزدهم،  یا قرن بیستم به آمریکا مهاجرت کردند،  بنابر این می توان خط مستقیم انتقال دانش و تجربه استعماری را،  دقیقاً شناسایی کرد.  فرانسه نیز از دوران لوئی چهاردهم،  در فعالیت های استعماری در شمال قاره آمریکا و هند نقش داشت،  و با انگلیس در رقابت بود.  ولی از قرن هیجدهم نقش اصلی در استعمار شرق،  دست انگلیس قرار داشت،  و در این میان شبه قاره هند مهم ترین هدف انگلیسی ها بود.

      در قرن هیجدهم زبان فارسی زبان رسمی شبه قاره هند بود،  طی چند قرن،  حتی پیش از تأسیس حکومت بابری یا گورکانیان در دهلی،  که به اشتباه مغولی می گویند،  زبان پارسی همان نقشی را در فرهنگ و سیاست هند داشت،  که در قرن نوزدهم و قرن بیستم،  زبان انگلیسی پیدا کرد.  بنابر این آشنایی با زبان فارسی و فرهنگ ایرانی از لوازم اصلی فعالیت کارگزاران استعماری در هند بود.  این امر در بسیاری از نقاط دیگر نیز صادق بود،  و حتی در عثمانی زبان فارسی مدت ها زبان رسمی بود،  و مکاتبات سلاطین نامدار عثمانی،  مثل سلطان محمد فاتح،  عموماً به زبان فارسی بود،  عبدالرحمن جامی،  اشعاری به نام بایزید دوّم سروده است.   دو دهه پیش وقتی هیئت دولت زنگبار به ایران آمد،  به شیراز رفت،  و از آرامگاه سعدی و حافظ دیدن کرد.  علت این امر سوابق عمیق ایرانی ها و فرهنگ ایرانی در زنگبار و سواحل شرقی آفریقا می باشد،  که از زمان سلسله هخامنشیان باقی است،  بخش مهمی از مردم این کشور ریشه ایرانی و شیرازی دارند،  و سالها حزب حاکم تانزانیا حزب آفریقایی ـ شیرازی نام داشت.  به دلیل گرایشات ایرانی مردم سواحل شرق آفریقا،  کمپانی هند شرقی کالج هیلی بوری را تأسیس کرد،  که زبان فارسی و تاریخ و فرهنگ ایران را آموزش می داد.  اواخر قرن هیجدهم در شرق هند،  انجمن آسیایی بنگال تأسیس شد،  که بنیانگذار آن،  سِر ویلیام جونز، از اولین ایران شناسان انگلیس است.

  

   عکس آرامگاه سعدی در شیراز حدود 40 سال پیش،  عکس شماره 615 ،

   ابتدای تحقیقات هستیم

      مطالعات باستان شناختی و پژوهش های تاريخی،  هنوز دوران ابتدایی خود را طی می کنند،  و تا رشد و بالندگی آن،  سالها فاصله دارد،  مخصوصاً در میان انبوه دروغها.  به همين دليل هر گونه تاريخ نگاری دوره ها بسيار شکننده است.  منجمله،  غير قطعی و ابطال پذير،  موقتی و در غالب موارد صرفاً بر پايه حدس و گمان است.  هر کاوش يا حفاری تازه باستان شناختی در حال يا آينده،  ممکن است کل يا دست کم بخشی از داده های امروزی را باطل کند،  و مورخی را که خطر کرده و دست به تاريخ نگاری زده،  مجبور به ایجاد تغییرات در دانش خود کند.  از اين رو قبل از پرداختن به مقالات انوش راوید،  بايد به خوانند،  اين هشدار و هوشياری را داد،  که اين راه پُر فراز و نشيب لغزنده ای که طی می کند،  ضمن ترديد در اغلب داده های مورخان پيشين،  در مورد داده های من نيز با شک و ترديد برخورد نماید،  و متوجه اين نکته باشند،  که با هر کشف سکه، سفال منقوش، آجر نوشته، کتيبه، لوح، مجسمه يا بنايی، بخشی يا حتا همه داده های اين وب فرو ريزد.

      اما باکی نيست!   اگر کسی می خواهد حرف علمی و آکادميک بزند،  لازم است حدس ها و ابطال ها،  از علم و تحقیق،  تحلیل و تعلیل خود نيز بدهد.  تنها با اين روش است که دانش،  و در اين جا،  علم ابطال پذيری،  ناچار است تن به تاريخ رشد و تکامل دهد.  اميدوارم باستان شناسان و مورخان آينده،  دست کم با بخش کوچکی از داده ها و گمانه های تاريخی انوش موافق باشند،  و با حفاری ها و کاوش های نوین خود،  صحت آن ها را تائيد کنند.  در ضمن همانگونه که بارها نوشته ام،  این وبلاگ تاریخ نیست،  تاریخ باید بوسیله فرهنگستان تاریخ،  که از دانشوران تاریخ انتخاب گردیده،  نوشته و تأیید موقت شود.

   توجه 1:  بعلت تغییر در سرور های عکسها،  در وبلاگ از چند سایت مختلف عکس استفاده می کنم،  اگر عکس هایی بدلیل دنیای شگرف اینترنت باز نشدند،  به آلبوم عکس و دیدن عکس های بیشتر در اینجا بروید.  در ستون آرشیو موضوعی آن وب سمت چپ،  بر روی نامی که می خواهید عکس های آنرا تماشا کنید، کلیک نمایید.

   کلیک کنید:  ساختار های تاریخی اجتماع

   کلیک کنید:  دروغ حمله تیمور لنگ به ایران

   کلیک کنید:  استراتژی ملی مردمی ایران در طول تاریخ

   توجه 2:  اگر وبلاگ،  به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  نظرات و آگهی های خود را در بخش نظرات وبلاگ فصلی انوش راوید  مانند اینجا بنویسید،  تا به مدت یک فصل هزاران نفر آنرا ببینند.   از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی بردار از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحال من است.

   انوش راوید  Anoush Raavid

   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ و حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب، تاریخ مغول، تاریخ تاتار،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:   جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران،

    http://www.ravid.blogfa.com